نکته های معنوی

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(13)

...وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ

(بقره/255)

تخت خداوند آسمان و زمین را فرا گرفته و نگهداری آندو برای خداوند گران و سنگین نمی باشد و او بلند مرتبه و یزرگ است

کرسی الهی

  • واژه "کرسی" به معنای تخت است و در اینجا مقصود تختِ فرمانروایی ، سلطنت و حکومت الهی است که تمام آسمان زمین( مجموعه هستی) را فرا گرفته است ، بنا براین جایی نیست که از حوزه ی فرمانروایی و سُلطه ی خداوند خارج باشد و خداوند در آنجا نفوذ  و قدرتی نداشته باشد ، لذا کسی نمی تواند از دایره ی حکومت خداوند بیرون رود و فرار کند ، همانگونه که برای خداوند شریکی تصوّر نمی شود که با خداوند درفرمانروایی شرکت داشته باشد ، بلکه همه مخلوق خداوند بوده و تحت سلطه و اراده ی خداوند قرار دارند و در مجموعه ی هستی فقط یک قدرت و یک اراده و مشیّت وجود دارد و دیگران هرکس و هرچه باشند ، اگر قدرت ویا اراده ای هم داشته باشند ، آن را از خداوند داشته و قدرت و اراده ی آنان در محدوده ای است که خداوند برای آنان تعیین نموده و اگر روزی صلاح ببیند آن قدرت و اراده را از آنان سلب می نماید .
  • از طرفی آسمان و زمین با تمام بزرگی و عظمتی که دارند تحت قدرت الهی قرار داشته و خداوند آن دو را با نظم خاصی تدبیر و اداره می کند و مسخّر اراده ی خداوند بوده و خداوند آندو را محافظت و نگهداری می کند و این نگهداری برای او سنگین و گران نمی باشد ، برخی از مفسّرین ، کرسی را به معنای علم الهی دانسته که همه چیز را فرا گرفته و چیزی نیست که از دایره ی علم  الهی خارج باشد و خداوند نسبت به آن علم نداشته باشد ، لذا از درون و برون انسان ها و نیّات واعمال آنان آگاه و با خبر می باشد ، و خداوند هم علیّ و بلند مرتبه است و برتر از آن است که شبیه و نظیری داشته باشد و هم عظیم و با عظمت است و هر چیزی در برابر او کوچک وحقیر می باشد .(1)

پرسش : آیا نگهداری آسمان و زمین برای خداوند گران وسنگین است ؟

پاسخ : مفاهیمی چون سنگینی، سختی و دشواری و یا خستگی ، همه  از اوصافی است که نشانه ی ضعف ، نقص و ناتوانی است  و در مورد خداوند معنا ندشته و بکار برده نمی شود ، چون اینگونه صفات در مورد مخلوقاتی معنا پیدا می کند که در معرض تغییر و تبدیل ، ضعف و سستی قرار می گیرند نه در مورد خداوندی که آفریننده موجودات است و قدرت آن فوق تمام قدرت ها می باشد .  

----------------------     

1-الأصفى فی تفسیرالقرآن، ج‏1، ص: 121

 


[ جمعه 98/12/9 ] [ 11:36 عصر ] [ m.f ]

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(12)

...یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاء...

(بقره/255)

خداوند آنچه را پیش روی مردم و آنچه را پشت سر آنان است می داند و آنان به چیزی از دانش خداوند احاطه ندارند جز به آنچه او بخواهد

علم خداوند

  • این بخش از آیه الکرسی از علم و آگاهی خداوند نسبت به انسان سخن می گوید ، و می فرماید : خداوند از آنچه پیش روی انسان ها می باشد آگاه است ، و مقصود از آن : اعمالی است که انسان ها در زندگی خود انجام داده اند که گویا در مقابل آنان است ، و نیز خداوند از آنچه انسان ها پشت سر گذاشته اند ( از خوب و بد ) آگاه است که مقصود :آثار ی است که بعد از خود باقی گذاشته اند ، حال این آثار خیر باشد یا شرّ ، که خداوند از همه ی آنها با خبر است (1) برخی از مفسران گفته اند مقصود از (ما بین ایدیهم ) هر آنچیزی است که بوده و گذشته و مقصود از (ما خلفهم) هر آنچیزی است که هنوز نیامده وتحقق نیافته ، و خداوند از همه ی آنها آگاهی دارد (2)
  • علاوه بر اینکه هیچکس از معلومات خداوند (3) و آنچه خداوند به آن علم دارد ،آگاهی نداشته و به آن احاطه نخواهد داشت  مگر به آنچه که خداوند بخواهد که از آن آگاه گردند ، در روایتی از امام باقر علیه السلام وارد شده : خداوند علم خاصی دارد وعلمی عام ؛ علم خاص علمی است که خداوند فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل را از آن آگاه نکرده است  و علم عام علمی است که خداوند فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل را از آن آگاه نموده است و آن علم از طریق پیامبر صلی الله علیه وآله به ما (اهل بیت) رسیده است(4 )

پرسش :مقصود از علم خاص خداوند ، چه علمی می باشد ؟

پاسخ : علم خاص خداوند علمی است که غیر از خداوند کسی از آن آگاه نمی باشد و در مقابل آن علم عام است که فرشتگان مقرب خداوند و پیامبران مرسَل و نیر ائمه علیهم السلام از آن آگاه می باشند (5)

-------------------------

1- تبیین القرآن، ص53

2-تفسیر الصافی، ج‏1، ص: 282

 3-در اینجا علم به معلوم تفسیر شده است ، زیرا علم خداوند عین ذات او می باشد و قابل تبعیض نبوده و استثناء بردار نیست ، لذا  "علم" تفسیر به "معلوم" گردید تا بشود از آن استثناء نمود(عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول : خداوند عالم به غیب است و  کسی را بر غیب خود آگاه نمی کند جز کسی از رسولان را که راضی باشد)مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج‏2، ص: 111

4-تفسیر اثنا عشری، ج‏1، ص: 456 (توحید صدوق، صفحه 138 (باب 10)، حدیث 14)

5-توحید صدوق ص 138 حدیث 15

 


[ دوشنبه 98/12/5 ] [ 11:9 عصر ] [ m.f ]

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(11)

...مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ...

(بقره /255)

کیست که نزد خداوند ( از دیگران) شفاعت نماید جز به اجازه او

‏اجازه شفاعت

  • شفاعت از اصول مورد تاکید و تصریح آیات قرآن و احادیث اسلامی می باشد ، و تمام مذاهب و فرقه های اسلامی به اعتبار اینکه شفاعت از اصول مسلّم و قطعی می باشد آن را مورد پذیرش قرار داده اند وحقیقت شفاعت آن است که : اولیاء صالح خداوند به علت مقام ومنزلت وقُربی که نزد خداوند متعال دارند از خداوند با رعایت شرایط خاصی در خواست می کنند که ازگناه ِگناهکاران و تقصیر و کوتاهی آنان گذشت نماید . (1) و هنگامیکه خداوند به کسی اجازه شفاعت دهد ، پس از آن ، مانعی عقلی و شرعی برای شفاعت نخواهد بود . (2)  به همین جهت است که در روایتی از امام صادق علیه السلام است که فرمودند : ما همان شفاعت کنندگان هستیم ( یعنی خداوند اجازه شفاعت به ما داده است ) (3)
  • از این رو برخی از صاحب نظران این نوع شفاعت را شفاعت مغفرت نامیده اند که نوعی واسطه شدن در بخشش گناهان است (4) و این نوع شفاعت در حقیقت رحمتی از جانب خداوند است که شامل بنده می شود ، بنابراین اگر کسی  مشمول شفاعت نشده باشد  در حقیقت قابلیت خود را از دست داده  وگر نه رحمت خداوند نا محدود است  و همانگونه که اعتقاد به آمرزش خداوند موجب جرأت بر گناه از سوی بنده نمی شود و تنها ایجاد امید میکند ، اعتقاد به شفاعت هم موجب تشویق به گناه نیست ، البته باید دانست که زمانی آمرزش الهی و شفاعت ، مشمول کسی خواهد شد که خداوند بخواهد و راضی باشد و در اثر این اعتقاد است که دل ها از یأس و نا امیدی نجات پیدا نموده و انسان همواره بین بیم و امید خواهد بود . (5)
  • شفاعت یک امر بدون شرط یا قید نمی باشد ، بلکه در روایات شروطی را برای شفاعت ذکر کرده اند ، که از جمله ی آنها : شرک نیاوردن به خداوند ، گواهی دادن به وحدانیت خداوند از روی اخلاص ، پرهیز از خیانت و فریب دادن ، دشمنی نداشتن با اهل بیت علیهم السلام ، سبک نشمردن نماز ، انکار نکردن شفاعت پیامبر صلی الله علیه وآله می باشد . (6)

پرسش : آیا  اعتقاد به شفاعت باعث جرأت بر گناه می شود ؟

پاسخ : اعتقاد به شفاعت در حقیقت ، اعتقاد به رحمت خداوند است ، و رحمت خداوند هر چند نا محدود است ولی تنها کسانی مشمول آن خواهند شد که قابلیت دریافت آن را داشته باشند ،  از این رو شفاعت ، امید به رحمت خداوند را در دل انسان زنده نگاه می دارد ، نه اینکه انسان را به سوی گناه سوق دهد .

------------------------

1-الوهابیة بین المبانی الفکریة و النتائج العملیة، ص: 349

2-تفسیر القرآن الکریم (الخمینی)، ج‏4، ص: 374

3-تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏2، ص: 400

4-مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏1، ص: 254

5-رک : مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏1   ص: 264    

6-الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل  ج‏4 ص: 347    

 

 


[ پنج شنبه 98/12/1 ] [ 10:20 عصر ] [ m.f ]

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(10)

...لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض‏...

(بقره/255)

برای اوست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است

مالکیت خداوند

  • خداوند آفریننده تمام موجودات است و بدیهی خواهد بود که مالک وصاحب اختیار آنها نیز می باشد و آنگونه که بخواهد در آنها تصرّف می کند ، و اگر خداوند در مِلک خود تصرّف می کند بر اساس حکمت و مصلحت می باشد و نفع و سود مخلوقات را در نظر می گیرد ، و خداوند در عین اینکه مالک است ، حاکم و فرمانروای آنها نیز می باشد ، و مجموعه ی هستی مُلک و قلمرویِ فرمانروایی او نیز می باشد ، بنا براین اگر از مالک بودن خداوند سخن گفته می شود از فرمانروایی و حاکمیت او در مجموعه ی آفرینش جدا نمی باشد ، و اگر گفته می شود خداوند مالک آسمان ها و زمین است به یقین شامل مالکیت مجموعه ی هستی خواهد شد و شامل مالکیت بین آسمان وزمین ، اعماق دریاها ، کرات وسیارات ، فرشتگان وانسان ها و هر موجود دیگری خواهد شد .
  • درسی که از مالکیت خداوند بر آفریدگان خویش گرفته می شود ، آن است که انسان بداند که از خود هیچ ندارد وآنچه هم که دارد خداوند در اختیار او قرار داده و به رسمِ امانت چند صباحی به او سپرده شده است ، لذا انسان در برابر آن مسئولیت داشته و نمی تواند هر گونه بخواهد از آن استفاده نماید ، و لازم است رضایت مالک واقعی یعنی خداوند را در آنچه به امانت به او سپرده است رعایت نماید .

پرسش : درسی که از مالکیت خداوند بر مخلوقات گرفته می شود ، چیست ؟

پاسخ : انسان هر چه دارد ، خداوند در اختیار او قرار داده و همه ی آنها ، امانتی در دست انسان است و در برابر استفاده از آنها ، مسئولیت دارد و باید در بهره برداری از آنها رضایت خداوند را در نظر بگیرد .

 


[ جمعه 98/11/25 ] [ 10:17 عصر ] [ m.f ]

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(9)

...لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ...

(بقره/255)

خداوند را نه خواب سبک گیرد ونه خواب سنگین

 

او را خواب نگیرد !‏

  • در بخش قبلی گفته شد ، خداوند «قیّوم» است یعنی پاینده است و همه چیز به او وابسته است و از همه چیز محافظت و  مراقبت می کند و به تمام موجودات روزی میرساند ، در این بخش با بیان صفتی دیگر ، همان موضوع را تأکید می کند ، لذا می فرماید : خداوند را خوابی نمی گیرد ، چه خواب سبک وچه خواب سنگین ، زیرا کسیکه دچار خواب شود ، دیگر قیّوم نخواهد بود (1) در این راستا ، خداوند دچار فراموشی ، غفلت ، رنج و اندوه ، درماندگی و ناتوانی نمی گردد (2) ، از این رو مراد از این آیه آن است که هیچ نوع آسیب ، زیان ، قصور و کوتاهی در هیچ حالی برای خداوند نباشد و این بخش از آیه (لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ) مثال و نمونه ای از تمام این نقایصی است که برای خدا وجود ندارد  (3)  
  • در دعای جوشن کبیر ، هنگامیکه خداوند را به وصف قیّوم می خواند ، بعد از آن خداوند را به عدم داشتن خواب می ستاید : "یا قیّوماً لا ینام" ؛ ای خدای پاینده ای که دچار خواب نمی شود ، لذا این دعا قرینه ای است که نبودِ خواب برای خداوند ، تاکید قیّوم بودن خداوند است ، لذا در بخش 31 دعای جوشن کبیر مشاهده می کنیم که هرگونه نقص وکاستی را از خداوند نفی می کند : " یَا عَزِیزا لا یُضَامُ یَا لَطِیفا لا یُرَامُ یَا قَیُّوما لا یَنَامُ یَا دَائِما لا یَفُوتُ یَا حَیّا لا یَمُوتُ یَا مَلِکا لا یَزُولُ یَا بَاقِیا لا یَفْنَى یَا عَالِما لا یَجْهَلُ یَا صَمَدا لا یُطْعَمُ یَا قَوِیّا لا یَضْعُفُ‏ُ " : "  اى عزیزى که ذلت نپذیرد ، اى لطیفى که دست انداز کسى واقع نگردد ، اى پاینده که خواب ندارد ، اى جاویدانى که از دست نرود ، اى زنده اى که نمیرد ، اى پادشاهى که سلطنتش زوال ندارد ، اى ماندگارى که نیستى ندارد ، اى دانایى که نادانى ندارد ، اى بى نیازى که خوراک نخواهد ، اى نیرومندى که سستى نپذیرد " (4)

پرسش : چگونه  نفیِ خواب از خداوند ، تاکیدِ قیّوم بودنِ خداوند است ؟

پاسخ : هنگامیکه از قیّوم بودن خداوند سخن می گوییم ، یعنی خداوندی که پاینده است و قائم به ذات است و هر چیزی وجودش  وابسته به خداست لذا اوست که تمام آفرینش را تدبیر و حفظ می کند ، حال اگر او دچار خواب شود این نقصی در تدبیر و حفاظت و مراقبت از مخلوقات او می باشد و خداوند منزّه از چنین نقص و عیبی خواهد بود .

------------------------

1-تفسیر جوامع الجامع، ج‏1، ص: 139

2-سواطع الإلهام فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 237  

3-المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج‏1، ص: 340

4-دعای جوشن کبیر ، مفاتیح الجنان با ترجمه انصاریان

 


[ پنج شنبه 98/11/17 ] [ 10:35 عصر ] [ m.f ]

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(8)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

او پاینده است

  • قیّوم از اسماء حسنای الهی است ، و قیّوم به معنایِ قائم به امر است ، یعنی خداوند متعهّد است و به عهده گرفته که تمام مخلوقات را حفظ ، تدبیر و مراقبت نماید (1) ، قیّوم به این معنا است که خداوند ، قائم به ذات خویش است و به هیچ چیز نیاز ندارد و همه چیز قائم ( و وابسته ) به اوست و هیچ چیز از او بی نیاز نمی باشد (2) ، قیّوم به این معنا است که خداوند قائم به امور است ، همه امور را می داند و هیچ چیز از او مخفی نیست (3) ، قیّوم به این معنا است که خداوند دائماً به تدبیر آفرینش می پردازد هم ایجاد می کند و هم به آنان روزی می دهد (4)
  • برخی گفته اند «الحیّ القیّوم» اسم اعظم الهی است که حضرت عیسی علیه السّلام هر گاه که می خواست مردگان را زنده نماید خداوند را به این نام می خواند : (یا حیّ یا قیّوم) و نیز گفته شده کسانی که در دریا از غرق شدن بترسند این دعا را بخوانند ، ونیز أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند در روز جنگ بدر به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نگاه کردم و دیدم ایشان در سجده است و دعای (یا حیّ یا قیّوم) را آنقدر تکرار نمود تا خداوند پیروزی را نصیب او فرمود . (5)

پرسش : مقصود از « یا حیّ یا قیّوم » چیست ؟

پاسخ :  این عبارت به معنای : " ای خدای زنده و پاینده ! " است  و مقصود خواستن کمک از خداوند است ، خداوندی که همیشه زنده است و از همه ی مخلوقات خویش آگاه و بر اجابت  خواسته های آنان توانا است ، لذا این کلام هر چند کوتاه است ولی دعایی پر معنا است .

--------------------------

1-مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص: 252

2-من هدى القرآن    ج‏1  ص  442

3-تقریب القرآن إلى الأذهان، ج‏1، ص: 279

4-بحرالعلوم، ج‏1، ص: 167

5-مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج‏2، ص: 110

 


[ چهارشنبه 98/11/16 ] [ 11:25 عصر ] [ m.f ]

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(7)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

حیات الهی

  • یکی از صفاتی الهی که درآیه الکرسی از آن نام برده شده صفت "حیّ " است ، حیّ به معنای زنده می باشد ، و زنده بودن خداوند به معنای عالم و توانا بودن خداوند است (1) هنگامیکه زنده بودن را به غیر خداوند نسبت می دهند به معنای رشد و حرکت و احساس و ادراک است ولی زمانیکه زنده بودن را به خداوند نسبت می دهند معنای آن علم و قدرت است (2) ، به تعبیر دیگر وقتی گفته می شود : خداوند زنده است یعنی خداوند باقی است و فنا و نیستی برای او تصوّر نمی شود و اوست که زندگی ومرگ را ایجاد کرده است (3) خداوند حیّ است یعنی زنده است پیش از تمام زندگان و زنده خواهد بود بعد از اینکه تمام زندگان دچار فنا خواهند شد (4)
  • توجّه به این صفت الهی ، به انسان این بینش را می بخشد که او آفریدگاری دارد که فنا و نیستی در او راه ندارد  ، از همه چیز آگاه و بر هر کاری توانا است و باید به او اعتماد نمود و پناه آورد ، زیرا او بهترین تکیه گاه برای افراد مؤمن است ، از این رو قرآن کریم به پیامبر صلی الله علیه وآله توصیه می کند بر او توکّل نماید : « و بر زنده ای که هرگز نمی میرد توکّل نما ! » (5) قرآن کریم وقتی از زنده بودن خداوند سخن می گوید ، به ویژه بر «نفی مردن» تأکید می ورزد که هر گونه توهّم مرگ و نیستی را از آفریدگار جهان دور سازد و انسان  بتواند در پرتو چنین معرفتی در بدست آوردن منافع و کنار زدن ، ضرر و زیان به خداوند تکیه نماید . (6)

پرسش : چرا قرآن کریم هنگامیکه از زنده بودن خداوند سخن می گوید ، بر نفی مردن نیز تأکید می ورزد ؟

پاسخ : تأکید بر این موضوع برای زدودن این توهّم است که برای خداوند فنا و نیستی تصوّر نمی شود آنگونه که در مخلوقات خداوند مرگ و پایان یافتن زندگی وجود دارد .

---------------------

1-الأصفى فی تفسیرالقرآن، ج‏1، ص: 120

2-تفسیر الکاشف، ج‏1، ص: 392

3-إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 47

4- مواهب علیة، ص: 87

5-وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ (فرقان/58)

6- ( فی دفع المضارّ و جلب المنافع فإنه الحقیق لأن یتوکّل علیه) إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 370

           

                       

 


[ شنبه 98/11/12 ] [ 10:36 عصر ] [ m.f ]

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(6)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

توحید و توکّل

  • ایمان به یکتایی خداوند تنها در مرحله اعتقاد ، متوقف نمی شود ، و خود را در مرحله ی تصمیم و عمل نیز نشان می دهد ، زیرا کسی که اصل و ریشه ی هر توان وقدرتی را در خدا می بیند و معتقد است که تا خداوند نخواهد هیچ امری تحقق نمی یابد و اگر هر اثری از هرچیز و هر کس به ظهور می رسد ، این اثر را از خود ندارد بلکه خداوند چنین اثری را به او بخشیده ، چنین فردی به اشیاء واشخاص دل نمی بندد ، و به صورت مستقل از آنها امید سود و یا خیری را نخواهد داشت ، بلکه امید واعتمادش تنها بر خداست و غیر او را فقط وسیله و یا واسطه ای در رساندن این خیر به دیگران می داند .
  • شخصی که به خداوند اعتماد واطمینان دارد ، هر چند از آینده و حکمت بسیاری از کارها آگاه و با خبر نمی باشد ، ولی این امر او را از انجام عمل و اطمینان به حکمت الهی  ، در کارها باز نمی دارد ودر سایه ی توکّل به خداوند به وظایف خود با آرامش خاطر عمل می کند و از کار و تلاش دست بر نمی دارد ، مثلاً در باب تلاش برای کسب روزی ، شخصی که بر خدا توکل دارد ضمن اینکه به تلاش خود برای کسب روزی ادامه می دهد ولی می داند روزی دهنده ی حقیقی فقط خداوند است لذا از دیر و زود شدن آن نگران نمی شود و در باب روزی ، چشم به دست بندگان خدا نمی دوزد و برای بدست آوردن آن بیش از تلاش متعارف ، حرص نمی ورزد ، امام علی علیه السلام می فرماید : در توکل تو همین بس که جز خداوند کسی را روزی رساننده ی خود ندانی ! (1)

پرسش : ارتباط توکّل با توحید چگونه است ؟

پاسخ : توحید که اعتقاد به یکتایی خداوند است هم در بخش ایمان انسان  هم در فکر و عمل او تحقق می یابد ، بنابر این کسی که به یکتایی خداوند ایمان دارد می داند که هیچ قدرتی بالاتر از خداوند نیست و او بر هر کاری توانا می باشد لذا به هیچ چیز و هیچ کس جز خداوند دل نمی بندد و به غیر او امید واعتماد نخواهد داشت و توکّل از همین اعتقاد نشأت می گیرد .

------------------------

1-حسبک من توکّلک ان لا ترى لرزقک مجریا الّا اللّه سبحانه(غرر الحکم ص396 شماره 9182 )

                       

                       

 


[ یکشنبه 98/11/6 ] [ 12:8 صبح ] [ m.f ]

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(5)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

توحید و اخلاص

  • همانگونه که گفته شد " لا اله الا الله " به این معنا است که هیچ معبودِ حقّی ، جز "الله " که خدای یکتا ، بی همتا و بی نظیر است ، وجود ندارد و تنها خداوند یکتا شایسته ی عبادت است ، لذا در سوره ی حمد ، می گوییم  : "ایّاک نعبد"  (1) : خدایا تنها تو را می پرستیم ،  از این رو هر کسی که عملی را انجام می دهد ، باید برای خداوند انجام دهد  تا از سوی او پذیرفته شود نه برای غیر او ، که در اینصورت از سوی خداوند پذیرفته نخواهد شد ، از این جا است که اخلاص معنا پیدا می کند ، و اخلاص یعنی خالص ساختن عمل برای خدا ، از این رو هر نیّت و انگیزه ای جز خدا ، ناخالصی محسوب خواهد شد ، ومانعی برای قبولی عمل به حساب می آید .
  • امام علی علیه السلام می فرمایند : خوشا بحال کسیکه عملش ، علمش ، دوستیش ، دشمنیش ، گرفتنش ، رها کردنش ، سخنش و سکوتش همه برای خدا باشد (2) ، بر اساس این سخن ، فرد مؤمنی که اهل توحید است ، لازم است جز خدا را در نظر نگیرد ، و تمام حرکات و سکنات او فقط و فقط برای خدا باشد ، این سخن به این معنا است که انسان مؤمن با انگیزه های نفسانی ، شیطانی و غیر الهی ، کار نمی کند ، از این رو ، اگر در کاری از انسان مؤمن تشکّر نگردید  ، و اگر آنطور که باید و شاید ، قدر او را ندانستند ، اگر از او تعریف نکردند ، اگر او را به بالای مجلس دعوت نکردند ، هیچکدام باعث نمی شود از اهداف الهی خود دست بر دارد  ، لذا  او به دنبال مطرح کردن خود ، تعریف کردن از خود  ، تظاهر و  خودنمایی نمی باشد .
  • و یکی از مهمترین آثار اخلاص  ، دور شدن انسان از ریا ، نفاق و دو رویی است ، به همین جهت است که "ریا " را نوعی شرک دانسته اند ، زیرا  کسی که ریا کار است ، از اخلاص فاصله گرفته و عملش را برای خداوند خالص نکرده و در اعمال ِخویش به غیر خداوند نظر داشته است ، امام علی علیه السلام می فرمایند : کمترین ریا ، شرک است (3) ، به این معنا که : ریا هر مقدار کم هم باشد ، به مسیر شرک راه یافته است ، رسولخدا صلی الله علیه واله نیز فرمودند : بیشترین چیزی که بر شما می ترسم ، شرک کوچکتر است ، مردم گفتند : شرک کوچکتر چیست ؟ حضرت فرمودند : ریا می باشد . (4)

پرسش : توحید چگونه بر اخلاص دلالت دارد ؟

پاسخ : یکی از شاخه هایِ توحید ، توحید در عبادت است به این معنا که عبادت تنها شایسته ی خداوند یکتا است ، و کسی که اخلاص دارد ، عبادت خود را فقط برای خدا انجام می دهد و دچار ریا ، تظاهر ، خود نمایی و نفاق نمی گردد .

---------------------------

1-الفاتحه /5

1-طوبى لمن أخلص للّه عمله و علمه و حبّه و بغضه و أخذه و ترکه و کلامه و صمته (غررالحکم)

3-  ایسر الرّیاء الشّرک (غررالحکم)

4-قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ قَالُوا وَ مَا الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هُوَ الرِّیَاء (مستدرک‏ الوسائل  ج   1   ص  106   )

 


[ سه شنبه 98/10/17 ] [ 10:56 عصر ] [ m.f ]

 

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(4)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

معارف توحیدی

  • معارف توحیدی به علوم و دانش هایی اطلاق می شود که مبتنی بر توحید الهی است و از آن نشأت گرفته و به آن بر می گردد ، هنگامیکه انسان اعتقاد پیدا نمود که خالق و آفریننده ای دارد و جز او کسی یا چیزی شایستگی پرستش ندارد ، و انسان و هر موجود دیگری مخلوق اوست ، و خداوند مالک تمام هستی است و هر چیزی را برای هدف و غرضی آفریده و انسان ها پس از مرگ به سوی او باز می گردند ، بنابراین به معاد و زنده شدن پس از مرگ و حساب و کتاب در قیامت اعتقاد پیدا نموده است ، و اینها همه معارفی است که از اعتقاد به خداوند و یکتایی او و صفاتی چون حیات ، علم ، حکمت و قدرت الهی نشأت گرفته است ، لذا وقتی گفته می شود : ?انّا للّه و انّا الیه راجعون? در حقیقت هم به وجود خالق و آفریننده ، و هم به مالکیت او و هم به مبعوث شدن انسان ها پس از مرگ اقرار نموده است (1)
  • از سوی دیگر تداوم بر اعتقادِ توحیدی و انحراف پیدا نکردن از آن ، نیازمند شناخت و معرفتی است که فقط از طریق پیامبر صلی اللّه علیه و آله و اهل بیت ایشان علیهم السلام ، امکان پذیر است ، لذا می بینیم ، ائمه علیهم السلام را مفسّران و بیان کنندگانِ وحی الهی و ارکان و ستون های توحید ، معرفی نموده اند (2) زیرا آنان هستند که از عقائد توحیدی پاسداری نموده و آنها را از انحرافات و شبهات و راه یافتن عقائد نادرست و شرک آلود محافظت می کنند ، لذا می بینیم در ادیان گذشته تحریف و تغییر راه پیدا نموده و برای خداوند قائل به فرزند شده و یا بجای اینکه برای جهان قائل به یک مبدأ باشند ، معتقد به دو مبدأ خیر و شرّ گردیده اند  که همه ی اینها نوعی انحراف از توحید محسوب می شود .

پرسش :معارف توحیدی بر چه نوع معارفی دلالت دارد ؟

پاسخ : معارف توحیدی به علوم ودانش هایی اطلاق می شود که از اعتقاد به وحدانیت الهی و صفات او چون حیات ، علم ، قدرت و حکمت نشأت گرفته است و بر اساس آن است که اعتقاد به جهانی دیگر و حساب و کتاب در آن ، خواهیم داشت .

------------------

1-إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 29

2-زیارت جامعه کبیره (تراجمةً لوحیهو ارکاناً لتوحیده  )

 


[ یکشنبه 98/10/15 ] [ 12:1 صبح ] [ m.f ]
<   <<   66   67   68   69   70   >>   >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 28
کل بازدیدها: 163734