سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته های معنوی

نظر

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(10)

...لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض‏...

(بقره/255)

برای اوست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است

مالکیت خداوند

  • خداوند آفریننده تمام موجودات است و بدیهی خواهد بود که مالک وصاحب اختیار آنها نیز می باشد و آنگونه که بخواهد در آنها تصرّف می کند ، و اگر خداوند در مِلک خود تصرّف می کند بر اساس حکمت و مصلحت می باشد و نفع و سود مخلوقات را در نظر می گیرد ، و خداوند در عین اینکه مالک است ، حاکم و فرمانروای آنها نیز می باشد ، و مجموعه ی هستی مُلک و قلمرویِ فرمانروایی او نیز می باشد ، بنا براین اگر از مالک بودن خداوند سخن گفته می شود از فرمانروایی و حاکمیت او در مجموعه ی آفرینش جدا نمی باشد ، و اگر گفته می شود خداوند مالک آسمان ها و زمین است به یقین شامل مالکیت مجموعه ی هستی خواهد شد و شامل مالکیت بین آسمان وزمین ، اعماق دریاها ، کرات وسیارات ، فرشتگان وانسان ها و هر موجود دیگری خواهد شد .
  • درسی که از مالکیت خداوند بر آفریدگان خویش گرفته می شود ، آن است که انسان بداند که از خود هیچ ندارد وآنچه هم که دارد خداوند در اختیار او قرار داده و به رسمِ امانت چند صباحی به او سپرده شده است ، لذا انسان در برابر آن مسئولیت داشته و نمی تواند هر گونه بخواهد از آن استفاده نماید ، و لازم است رضایت مالک واقعی یعنی خداوند را در آنچه به امانت به او سپرده است رعایت نماید .

پرسش : درسی که از مالکیت خداوند بر مخلوقات گرفته می شود ، چیست ؟

پاسخ : انسان هر چه دارد ، خداوند در اختیار او قرار داده و همه ی آنها ، امانتی در دست انسان است و در برابر استفاده از آنها ، مسئولیت دارد و باید در بهره برداری از آنها رضایت خداوند را در نظر بگیرد .

 


نظر

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(9)

...لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ...

(بقره/255)

خداوند را نه خواب سبک گیرد ونه خواب سنگین

 

او را خواب نگیرد !‏

  • در بخش قبلی گفته شد ، خداوند «قیّوم» است یعنی پاینده است و همه چیز به او وابسته است و از همه چیز محافظت و  مراقبت می کند و به تمام موجودات روزی میرساند ، در این بخش با بیان صفتی دیگر ، همان موضوع را تأکید می کند ، لذا می فرماید : خداوند را خوابی نمی گیرد ، چه خواب سبک وچه خواب سنگین ، زیرا کسیکه دچار خواب شود ، دیگر قیّوم نخواهد بود (1) در این راستا ، خداوند دچار فراموشی ، غفلت ، رنج و اندوه ، درماندگی و ناتوانی نمی گردد (2) ، از این رو مراد از این آیه آن است که هیچ نوع آسیب ، زیان ، قصور و کوتاهی در هیچ حالی برای خداوند نباشد و این بخش از آیه (لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ) مثال و نمونه ای از تمام این نقایصی است که برای خدا وجود ندارد  (3)  
  • در دعای جوشن کبیر ، هنگامیکه خداوند را به وصف قیّوم می خواند ، بعد از آن خداوند را به عدم داشتن خواب می ستاید : "یا قیّوماً لا ینام" ؛ ای خدای پاینده ای که دچار خواب نمی شود ، لذا این دعا قرینه ای است که نبودِ خواب برای خداوند ، تاکید قیّوم بودن خداوند است ، لذا در بخش 31 دعای جوشن کبیر مشاهده می کنیم که هرگونه نقص وکاستی را از خداوند نفی می کند : " یَا عَزِیزا لا یُضَامُ یَا لَطِیفا لا یُرَامُ یَا قَیُّوما لا یَنَامُ یَا دَائِما لا یَفُوتُ یَا حَیّا لا یَمُوتُ یَا مَلِکا لا یَزُولُ یَا بَاقِیا لا یَفْنَى یَا عَالِما لا یَجْهَلُ یَا صَمَدا لا یُطْعَمُ یَا قَوِیّا لا یَضْعُفُ‏ُ " : "  اى عزیزى که ذلت نپذیرد ، اى لطیفى که دست انداز کسى واقع نگردد ، اى پاینده که خواب ندارد ، اى جاویدانى که از دست نرود ، اى زنده اى که نمیرد ، اى پادشاهى که سلطنتش زوال ندارد ، اى ماندگارى که نیستى ندارد ، اى دانایى که نادانى ندارد ، اى بى نیازى که خوراک نخواهد ، اى نیرومندى که سستى نپذیرد " (4)

پرسش : چگونه  نفیِ خواب از خداوند ، تاکیدِ قیّوم بودنِ خداوند است ؟

پاسخ : هنگامیکه از قیّوم بودن خداوند سخن می گوییم ، یعنی خداوندی که پاینده است و قائم به ذات است و هر چیزی وجودش  وابسته به خداست لذا اوست که تمام آفرینش را تدبیر و حفظ می کند ، حال اگر او دچار خواب شود این نقصی در تدبیر و حفاظت و مراقبت از مخلوقات او می باشد و خداوند منزّه از چنین نقص و عیبی خواهد بود .

------------------------

1-تفسیر جوامع الجامع، ج‏1، ص: 139

2-سواطع الإلهام فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 237  

3-المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج‏1، ص: 340

4-دعای جوشن کبیر ، مفاتیح الجنان با ترجمه انصاریان

 


نظر

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(8)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

او پاینده است

  • قیّوم از اسماء حسنای الهی است ، و قیّوم به معنایِ قائم به امر است ، یعنی خداوند متعهّد است و به عهده گرفته که تمام مخلوقات را حفظ ، تدبیر و مراقبت نماید (1) ، قیّوم به این معنا است که خداوند ، قائم به ذات خویش است و به هیچ چیز نیاز ندارد و همه چیز قائم ( و وابسته ) به اوست و هیچ چیز از او بی نیاز نمی باشد (2) ، قیّوم به این معنا است که خداوند قائم به امور است ، همه امور را می داند و هیچ چیز از او مخفی نیست (3) ، قیّوم به این معنا است که خداوند دائماً به تدبیر آفرینش می پردازد هم ایجاد می کند و هم به آنان روزی می دهد (4)
  • برخی گفته اند «الحیّ القیّوم» اسم اعظم الهی است که حضرت عیسی علیه السّلام هر گاه که می خواست مردگان را زنده نماید خداوند را به این نام می خواند : (یا حیّ یا قیّوم) و نیز گفته شده کسانی که در دریا از غرق شدن بترسند این دعا را بخوانند ، ونیز أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند در روز جنگ بدر به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نگاه کردم و دیدم ایشان در سجده است و دعای (یا حیّ یا قیّوم) را آنقدر تکرار نمود تا خداوند پیروزی را نصیب او فرمود . (5)

پرسش : مقصود از « یا حیّ یا قیّوم » چیست ؟

پاسخ :  این عبارت به معنای : " ای خدای زنده و پاینده ! " است  و مقصود خواستن کمک از خداوند است ، خداوندی که همیشه زنده است و از همه ی مخلوقات خویش آگاه و بر اجابت  خواسته های آنان توانا است ، لذا این کلام هر چند کوتاه است ولی دعایی پر معنا است .

--------------------------

1-مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص: 252

2-من هدى القرآن    ج‏1  ص  442

3-تقریب القرآن إلى الأذهان، ج‏1، ص: 279

4-بحرالعلوم، ج‏1، ص: 167

5-مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج‏2، ص: 110

 


نظر

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(7)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

حیات الهی

  • یکی از صفاتی الهی که درآیه الکرسی از آن نام برده شده صفت "حیّ " است ، حیّ به معنای زنده می باشد ، و زنده بودن خداوند به معنای عالم و توانا بودن خداوند است (1) هنگامیکه زنده بودن را به غیر خداوند نسبت می دهند به معنای رشد و حرکت و احساس و ادراک است ولی زمانیکه زنده بودن را به خداوند نسبت می دهند معنای آن علم و قدرت است (2) ، به تعبیر دیگر وقتی گفته می شود : خداوند زنده است یعنی خداوند باقی است و فنا و نیستی برای او تصوّر نمی شود و اوست که زندگی ومرگ را ایجاد کرده است (3) خداوند حیّ است یعنی زنده است پیش از تمام زندگان و زنده خواهد بود بعد از اینکه تمام زندگان دچار فنا خواهند شد (4)
  • توجّه به این صفت الهی ، به انسان این بینش را می بخشد که او آفریدگاری دارد که فنا و نیستی در او راه ندارد  ، از همه چیز آگاه و بر هر کاری توانا است و باید به او اعتماد نمود و پناه آورد ، زیرا او بهترین تکیه گاه برای افراد مؤمن است ، از این رو قرآن کریم به پیامبر صلی الله علیه وآله توصیه می کند بر او توکّل نماید : « و بر زنده ای که هرگز نمی میرد توکّل نما ! » (5) قرآن کریم وقتی از زنده بودن خداوند سخن می گوید ، به ویژه بر «نفی مردن» تأکید می ورزد که هر گونه توهّم مرگ و نیستی را از آفریدگار جهان دور سازد و انسان  بتواند در پرتو چنین معرفتی در بدست آوردن منافع و کنار زدن ، ضرر و زیان به خداوند تکیه نماید . (6)

پرسش : چرا قرآن کریم هنگامیکه از زنده بودن خداوند سخن می گوید ، بر نفی مردن نیز تأکید می ورزد ؟

پاسخ : تأکید بر این موضوع برای زدودن این توهّم است که برای خداوند فنا و نیستی تصوّر نمی شود آنگونه که در مخلوقات خداوند مرگ و پایان یافتن زندگی وجود دارد .

---------------------

1-الأصفى فی تفسیرالقرآن، ج‏1، ص: 120

2-تفسیر الکاشف، ج‏1، ص: 392

3-إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 47

4- مواهب علیة، ص: 87

5-وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ (فرقان/58)

6- ( فی دفع المضارّ و جلب المنافع فإنه الحقیق لأن یتوکّل علیه) إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 370

           

                       

 


نظر

 

همگام با قرآن

مفهوم آیه الکرسی(6)

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...

(بقره 255)

خداوند که هیچ معبودی به جز او نیست ، زنده و پاینده است

توحید و توکّل

  • ایمان به یکتایی خداوند تنها در مرحله اعتقاد ، متوقف نمی شود ، و خود را در مرحله ی تصمیم و عمل نیز نشان می دهد ، زیرا کسی که اصل و ریشه ی هر توان وقدرتی را در خدا می بیند و معتقد است که تا خداوند نخواهد هیچ امری تحقق نمی یابد و اگر هر اثری از هرچیز و هر کس به ظهور می رسد ، این اثر را از خود ندارد بلکه خداوند چنین اثری را به او بخشیده ، چنین فردی به اشیاء واشخاص دل نمی بندد ، و به صورت مستقل از آنها امید سود و یا خیری را نخواهد داشت ، بلکه امید واعتمادش تنها بر خداست و غیر او را فقط وسیله و یا واسطه ای در رساندن این خیر به دیگران می داند .
  • شخصی که به خداوند اعتماد واطمینان دارد ، هر چند از آینده و حکمت بسیاری از کارها آگاه و با خبر نمی باشد ، ولی این امر او را از انجام عمل و اطمینان به حکمت الهی  ، در کارها باز نمی دارد ودر سایه ی توکّل به خداوند به وظایف خود با آرامش خاطر عمل می کند و از کار و تلاش دست بر نمی دارد ، مثلاً در باب تلاش برای کسب روزی ، شخصی که بر خدا توکل دارد ضمن اینکه به تلاش خود برای کسب روزی ادامه می دهد ولی می داند روزی دهنده ی حقیقی فقط خداوند است لذا از دیر و زود شدن آن نگران نمی شود و در باب روزی ، چشم به دست بندگان خدا نمی دوزد و برای بدست آوردن آن بیش از تلاش متعارف ، حرص نمی ورزد ، امام علی علیه السلام می فرماید : در توکل تو همین بس که جز خداوند کسی را روزی رساننده ی خود ندانی ! (1)

پرسش : ارتباط توکّل با توحید چگونه است ؟

پاسخ : توحید که اعتقاد به یکتایی خداوند است هم در بخش ایمان انسان  هم در فکر و عمل او تحقق می یابد ، بنابر این کسی که به یکتایی خداوند ایمان دارد می داند که هیچ قدرتی بالاتر از خداوند نیست و او بر هر کاری توانا می باشد لذا به هیچ چیز و هیچ کس جز خداوند دل نمی بندد و به غیر او امید واعتماد نخواهد داشت و توکّل از همین اعتقاد نشأت می گیرد .

------------------------

1-حسبک من توکّلک ان لا ترى لرزقک مجریا الّا اللّه سبحانه(غرر الحکم ص396 شماره 9182 )