سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته های معنوی

نظر

85-چرا در نهج البلاغه ، ادب و آداب را تشبیه به لباس زیبا و فاخر نموده اند ؟

پاسخ :

امام علی علیه السلام در حکمت (5) نهج البلاغه ، بهره مندی انسان از ادب و آداب را همچون لباس زیبا و فاخر می دانند که همیشه نو و تازه می ماند و کهنه نمی شود (1) ، زیرا رعایت آداب اگر در وجود انسان نهادینه شده و بخشی از شخصیت انسان را تشکیل داده باشد ، از انسان جدا نشدنی است (2) و آداب : شامل تمام آداب شرعی ، و نیز آداب اخلاقی و اجتماعیِ که نزد عقل و عقلاء پسندیده و مقبول است ، می باشد (3) ، بنابر این کسیکه در روابط اجتماعی خود با مردم با اخلاق و ادب و احترام بر خورد می کند ، او را مورد ستایش قرار می دهند و نزد مردم از جایگاه و مقبولیت بیشتری بر خوردار خواهد بود .

-------------------

1-وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَة (نهج ‏البلاغة (صبحی ‏الصالح ) صفحه ‏ى 469  

2- و حلل الأداب باقیة مع جوهر النّفس (الدرة النجفیة  صفحه ‏ى 353 ) 

3- فی‏ ظلال ‏نهج ‏البلاغة  ج 4  صفحه‏ ى 219        


نظر

 

84-چرا در نهج البلاغه ، از علم به میراثی ارزشمند ، تعبیر شده است ؟

پاسخ :

  • علوم و دانش هایی که در اختیار بشر قرار گرفته ، گاه از علوم اکتسابی است که انسان از دوران طفولیت تا بزرگسالی به دنبال آن می رود و آن را کسب می کند و گاه از علوم موهبتی است که بدون اینکه آن را کسب نماید بنابر مصالحی از جانب خداوند به انسانی داده می شود ، مانند علوم و دانش هایی که پیامبران یا اولیاء الهی(مانند امامان علیهم السلام) از آن بهره مند بوده اند ، در هر صورت علم و دانش باعث می شود انسان از آنچه نمی داند با خبر گردد و مسیر درست را در زندگی برگزیند ، بنابراین علم ، از آن جهت که آدمی را از ندانستن به دانستن می رساند ، موضوع ارزشمند و گرانبهایی است ، و علم همچون میراثی می باشد (1) که از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده و به مرور زمان رشد و تعالی می یابد و اصل و ریشه ی علم از جانب خداوند به بشر تفویض شده و خداوند استعداد فرا گرفتن و آموختن را به بشر إعطاء نموده است و پیامبران الهی علوم وحیانی را به بشر آموزش داده و آن را همچون میراثی به نسل های پس از خود به ارمغان داده اند .

--------------------

1- الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ ( نهج البلاغه صبحی الصالح حکمت 5 ص 469)


نظر

 

 

83-امام علی علیه السلام ، هنگام دفن همسرشان حضرت فاطمه علیها السلام ، چه در خواستی از پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند ؟

پاسخ :

  • همانگونه که در خطبه ی 202 نهج البلاغه آمده است ، امام علی علیه السلام ، هنگام دفن همسرشان ، نخست به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام می کنند و پس از سخنانی سوزناک از پیامبر(ص) در خواست می کنند که پس از ملحق شدن دخترشان به عالَم دیگر ، از ایشان سؤال کنند که چه اتفاقاتی پس از رحلت ایشان برای دخترشان افتاد و تاکید می کنند که حتماً از ایشان سؤال نموده و حقیقت حال را جویا شوند و مطمئن باشند که دخترشان حقیقت را برای ایشان بیان خواهند نمود ، این سخن امام علی علیه السلام به منزله ی شکایت از ظلم و ستمی است که از سوی مسلمانان پس از رحلت پیامبر(ص) بر ایشان گذشته است ، در ضمنِ سخن امام علی علیه السلام این جمله  نیز به چشم می خورد که بسیار دردناک است : (وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا) (1) این جمله به این معنا است که برخی از مسلمانان که همه از امّت پیامبر(ص) بوده اند با یکدیگر هم داستان شده و دست به دست هم دادند که بر دخترِ پیامبرِ رحمت (صلی الله علیه و آله) ستم روا دارند ، ستم های بسیاری که در کتاب های تاریخی به تفصیل از آن سخن گفته شده است .

------------------------

1-نهج ‏البلاغة (صبحی ‏الصالح)  صفحه ‏ى 319   

 


نظر

 82-در نهج البلاغه ، حالت امام علی علیه السلام ، هنگام دفن همسر بزرگوارشان حضرت فاطمه علیها السلام چگونه توصیف شده است ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در هنگام دفن بانوی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها ، سخنانی از سوز دل بیان می کنند ، که در خطبه ی 202 گوشه ای از آن بیان شده است ، ایشان در آغاز ، از جانب خود و همسرشان به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام می کنند ،  و این نکته ، می تواند نشان دهنده ی این حقیقت باشد که امام علی علیه السلام در چنین حالتی خود را در محضر پیامبر (ص) می دیده اند ، و پیامبر (ص) را ناظر دفن دخترشان می دانسته اند ، گویا پیامبر(ص) به استقبال دخترشان آمده اند ، امام علیه السلام در غم از دست دادنِ همسرشان ، تعبیر به مصیبتی بزرگ می کنند که باعث شده صبر ایشان را کاهش دهد (قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی) امامی که در برابر بسیاری از مشکلات چون کوه صبر است ، چنان در غم از دست دادن حضرت زهراء سلام الله علیها ، اندوهناک است که می فرماید : ای رسولخدا (ص) در غمِ از دست دادنِ دخترتان ، صبر من کاهش پیدا نموده است و سپس امام علی علیه السلام طبق فرموده ی قرآن در هنگام این مصیبت  ، آیه ی از قرآن را تلاوت نمودند : « انّا لله و انّا الیه راجعون » (1)

----------------------------

1-خطبه 202 نهج البلاغه ( صبحی الصالح ) ص 319

 


نظر

 

81-امام علی علیه السلام ، در مورد نیکی به بازماندگان مردم ، چه توصیه ای دارند ؟

پاسخ :

امام علی علیه السلام در حکمت 264 نهج البلاغه می فرمایند : به فرزندان و نسلِ باز مانده ی از دیگران نیکی نمایید ، تا نسل و فرزندان شما محفوظ باشند و به آنان نیکی شود (1) این سخن امام علی علیه السلام اشاره به قانون و سنتی دارد که خداوند در عالمِ طبیعت قرار داده است که هیچ عملی بدون پاسخ و جواب باقی نمی ماند ، اگر نیکی نمایید ، نیکی خواهید دید و اگر بدی نمودید ، بدی خواهد دید ، البته پاسخی که انسان از نیکی به دیگران دریافت می کند ، شاید از هر نظر شبیه نیکی او نباشد بلکه نوع آن ممکن است متفاوت باشد ، و اگر بدی نماید ، انعکاس بدی او به خود او ، ممکن است به شکل و صورت دیگری باشد ، البته باید توجّه داشت پاداش نیکی انسان به دیگران تنها به این دنیا خلاصه نمی شود بلکه پاداش بزرگتری در دنیای دیگر در انتظار اوست و نیز کیفر بدی دیگران به این دنیا منحصر نمی گردد ، بلکه دامنه ی این کیفر به آخرت هم کشیده می شود .

-------------------------

1- أَحْسِنُوا فِی عَقِبِ غَیْرِکُمْ تُحْفَظُوا فِی عَقِبِکُم (نهج‏ البلاغة(صبحی ‏الصالح) صفحه‏ ى 521   ) 


نظر

 

80-از نگاهِ نهج البلاغه برای اجرایِ مسئولیت های اجتماعی ، چه ویژگی هایِ فردی لازم است ؟

پاسخ :

  • از نگاه امام علی علیه السلام کسی می تواند امر و حکم الهی ، و مسئولیت های اجتماعی خود را اجرا نماید که اهل رشوه گرفتن و مدارا با کسانی که به دنبال رسیدن به اهداف خود به هر قیمتی هستند نباشد ، و از جمله ی کسانی نباشد که در مقابل افرادی که قصد و نیت باطلی دارند ، خود را کوچک و خوار نماید ، و اهل طمع نباشد ، چون کسیکه طمعکار باشد ، امر الهی و مسئولیتی را که به عهده دارد ، انجام نخواهد داد و از مسیر عدل و انصاف خارج خواهد شد ، پس بنابر فرمایش امام علی علیه السلام ؛ سازشکاری ، ذلت و خواری و طمع کار بودن از آفات عمل کردن به مسئولیت های اجرایی و الهی است که به عهده ی انسان می باشد . (1)

-----------------

1- لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ-  وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ ( حکمت 110 نهج البلاغه ، (صبحی ‏الصالح)  صفحه ‏ى 488 )  

 


نظر

79-با ارزش ترین و کم ارزش ترین علم از نظر نهج البلاغه ، چه علمی است ؟

پاسخ :

  • علم را از جنبه های مختلفی می توان مورد ارزیابی قرار داد ، از یک منظر می توان گفت : علمِ ارزشمند علمی است که برای دنیا و آخرت انسان مفید باشد ؛ هم ارزش مادی داشته باشد و هم ارزش معنوی به تعبیر دیگر : دانشی باشد که هم بتواند مشکلات زندگی مادی انسان را برطرف نماید و هم بتوان از این علم در جهات انسانی و خدا پسندانه بهره گرفت ، و اینکه در دعا وارد شده که از علمی که سودمند نیست به خدا پناه برده می شود ( اللهم انّی اعوذ بک ... من علمٍ لا ینفع ) به این معنا است که : دانشی نه به سود دنیای انسان باشد و نه به سود آخرت او ( البته با توجّه به شرایط هر فرد )
  • از سوی دیگر از نگاه نهج البلاغه می توان نوع دیگری از ارزش گذاری را برای علم داشته باشیم ، به این معنا که اگر به علمی ، عمل کنیم آن علم با ارزش خواهد شد و اگر به مقتضای آن علم عمل نکنیم ، ارزش آن علم را پایین آورده ایم (1) و اینکه از اصطلاح عالِمِ بی عمل استفاده می شود ، ناظر به این جنبه ی از علم است ، که فردی علمی دارد که این علم بی خودی خود علم ارزشمندی است ولی چون این فرد ، به علم خود عمل نمی کند ، این علم را بی ارزش نموده است . به عنوان نمونه : کسی که می داند ، خوردن غذایی برای او ضرر دارد  ، یا نوشیدن مایعی برای او زیان بار است ، امّا آنها را بخورد و بیاشامد در حقیقت به علم خود عمل نکرده و ارزش دانش خود را پایین آورده است .

-------------------------

1-حکمت 92 (أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ-  وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِی الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْکَانِ ) ( نهج ‏البلاغة (صبحی ‏الصالح)  صفحه‏ ى 483 )


نظر

78-در نهج البلاغه ، چه توصیفی از ضعف ها و ناتوانی های انسان شده است ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در موارد متعدّدی به ضعف ها و ناتوانی های انسان اشاره کرده اند و هدف از بیان چنین حقایقی ، دور شدن انسان از کبر ، خود بینی و فخر فروشی می باشد (1) ، از جمله : امام علیه السلام در حکمت 419 نهج البلاغه به بخشی از این ضعف ها و محدودیت های انسان اشاره کرده اند که در اینگونه موارد قدرت چاره جویی خویش را از دست می دهد و چاره ای جز تسلیم در برابر آن ندارد ،  اولین مورد آن است که : از زمان مرگ خویش اطلاع ندارد و مرگ به ناگهان به سراغ او می آید و فرصت هر تدبیری را از او می گیرد ، دوم اینکه : به ناگهان بیماری های پنهانی به سراغ او می آید که آن را پیش بینی نمی کرده و  ممکن است او را به زانو در آورد ، سوم اینکه : هیچ عملی از خوب و بد او از بین نمی رود و فراموش نمی گردد بلکه همه ی آنها نوشته می شود و روزی برای او آشکار خواهد شد ، پس نمی تواند از نتیجه ی اعمال خود فرار نماید ، چهارم اینکه : آنقدر انسان ضعیف است که گاه یک پشه کوچک امان او را می گیرد و باعث آزار و اذیت او می شود و آسایش او را بر هم می زند ، پنجم اینکه : گاه ممکن است یک جرعه ی آب به اصطلاح در گلوی او بپرد و راه تنفس او را بِبُرَد و باعث جان دادن او شود ، ششم اینکه : بر اثر عرق کردن بدن او بدبو و متعفّن می شود و اگر خود را تمییز نگرداند ، باعث آزار خود و دور شدن دیگران از او خواهد شد . (2)

---------------------------

1-شرح ‏نهج..(ابن‏ میثم)  ج 5  صفحه‏ ى 446     

2- مِسْکِینٌ ابْنُ آدَمَ-  مَکْتُومُ الْأَجَلِ مَکْنُونُ الْعِلَلِ-  مَحْفُوظُ الْعَمَلِ تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ-  وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ (نهج ‏البلاغة (صبحی ‏الصالح) صفحه‏ ى 550  )   


نظر

 

78-در نهج البلاغه ، چه توصیفی از ضعف ها و ناتوانی های انسان شده است ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در موارد متعدّدی به ضعف ها و ناتوانی های انسان اشاره کرده اند و هدف از بیان چنین حقایقی ، دور شدن انسان از کبر ، خود بینی و فخر فروشی می باشد (1) ، از جمله : امام علیه السلام در حکمت 419 نهج البلاغه به بخشی از این ضعف ها و محدودیت های انسان اشاره کرده اند که در اینگونه موارد قدرت چاره جویی خویش را از دست می دهد و چاره ای جز تسلیم در برابر آن ندارد ،  اولین مورد آن است که : از زمان مرگ خویش اطلاع ندارد و مرگ به ناگهان به سراغ او می آید و فرصت هر تدبیری را از او می گیرد ، دوم اینکه : به ناگهان بیماری های پنهانی به سراغ او می آید که آن را پیش بینی نمی کرده و  ممکن است او را به زانو در آورد ، سوم اینکه : هیچ عملی از خوب و بد او از بین نمی رود و فراموش نمی گردد بلکه همه ی آنها نوشته می شود و روزی برای او آشکار خواهد شد ، پس نمی تواند از نتیجه ی اعمال خود فرار نماید ، چهارم اینکه : آنقدر انسان ضعیف است که گاه یک پشه کوچک امان او را می گیرد و باعث آزار و اذیت او می شود و آسایش او را بر هم می زند ، پنجم اینکه : گاه ممکن است یک جرعه ی آب به اصطلاح در گلوی او بپرد و راه تنفس او را بِبُرَد و باعث جان دادن او شود ، ششم اینکه : بر اثر عرق کردن بدن او بدبو و متعفّن می شود و اگر خود را تمییز نگرداند ، باعث آزار خود و دور شدن دیگران از او خواهد شد . (2)

---------------------------

1-شرح ‏نهج..(ابن‏ میثم)  ج 5  صفحه‏ ى 446     

2- مِسْکِینٌ ابْنُ آدَمَ-  مَکْتُومُ الْأَجَلِ مَکْنُونُ الْعِلَلِ-  مَحْفُوظُ الْعَمَلِ تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ-  وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ (نهج ‏البلاغة(صبحی ‏الصالح) صفحه‏ ى 550  )   

 


نظر

77-از نگاه نهج البلاغه ، چه رابطه ای میان حسادت و بیماری وجود دارد ؟

پاسخ :

  • آنگونه که صاحب نظران بیان داشته اند ، ما دو گونه بیماری داریم ، برخی از بیماری ها مربوط به جسم انسان است و برخی از بیماریها مربوط به روح آدمی می باشد ، و هر کدام از آنها پزشک مخصوص به خود و درمان ویژه ای مربوط به خود را دارد ، و گاه هر کدام از این بیماری ها در یکدیگر تأثیر می گذارد ، یعنی بیماری جسمی گاه منجر به بیماری روحی و مرض روحی گاه تأثیر در جسم انسان خواهد گذاشت ، به عنوان نمونه : حسادت که هم یک بیماری اخلاقی و به تناسب آن یک بیماری روانی می باشد ، در صورت شدت و استمرار می تواند اثر کاهنده ای بر بدن انسان داشته و حتی انسان را بیمار نماید ، حسادت ضمن اینکه یک رذیله ی اخلاقی است و می تواند انسان را به وادی هلاکت و سقوط معنوی مبتلا سازد در عین حال اگر شدّت یابد ، ممکن است تأثیر منفی بر قوای جسمی انسان گذاشته و او را بیمار نماید ، لذا امام علی علیه السلام در حکمت 256 نهج البلاغه می فرمایند : سلامت بدن ناشی از کاهش حسد است (1)

-------------------------

1-صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ (نهج ‏البلاغة(صبحی ‏الصالح) صفحه ‏ى 513 )