سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته های معنوی

نظر

 

86-چگونه از دیگران تشکر نماییم ؟

پاسخ :

  • همانگونه که گفته شد ، سپاسگزاری گاهی از خداوند است و گاهی از بندگان خداوند و همچنین سپاسگزاری گاه با گفتار است و گاه با رفتار ، در بخش شکرگزاری از خداوند ، هم توصیه به سپاسگزاری زبانی شده مانند گفتن : "الحمد لله" و یا بجا آوردن سجده ی شکر پس از نماز به گونه ای که پس از نماز پیشانی را بر سجده  گذاشته و حداقل سه بار" شُکراً لله " بگوییم (1) ، و هم توصیه به شکر گذاری عملی شده است به این معنا که نعمت هایی را که خداوند به ما ارزانی داشته است را در جهت رضایت الهی بکار بندیم و از آنها در جهت گناه و نافرمانی خداوند استفاده نکنیم .


  • در بخش سپاسگزاری ازبندگان خداوند در ابتدا باید دانست که سپاسگزاری از مخلوقات خداوند در راستای شکر گذاری از خالق می باشد ، در این باره امام رضا علیه السلام می فرمایند : " کسی که از بندگانی که نعمتی به او می رسانند سپاسگزاری نکند ، از خداوند عزّ و جلّ سپاسگزاری نکرده است " (2) و همانگونه که گفته شد ، گاه سپاسگزاری از انسان ها ، با زبان است ، که این حداقل و کم هزینه ترین کاری است که می توان در برابر محبت دیگران انجام داد  و نباید آن را عمل کوچکی دانست ، چون تجربه ثابت کرده است که تشکر زبانی تأثیر زیادی دارد ، و گاه با رفتار خویش از محبت آنان سپاسگزاری می نماییم ، مثلاً: دست تکان دادن ، لبخند زدن ، هدیه دادن ، کمک کردن در موقع نیاز و ... همه می تواند به نوعی تشکّر عملی به حساب آید .

  ----------------------

1-من ‏لایحضره‏ الفقیه ج : 1 ص : 33

2- من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عز و جل (عیون‏ أخبارالرضا(ع)   ج  2   ص  24 باب 31)

 


نظر

 

85-چرا برخی از افراد از تشکر کردن از دیگران خود داری می کنند ؟

پاسخ :

  • همانگونه که گفته شد ، میل به سپاسگزاری از دیگران در وجود انسان به ودیعه نهاده شده و لی این میل در همه ی افراد بطور یکسان نمی باشد ، بنابر این به نظر می رسد که عواملی در ضعیف شدن یا تقویت این میل دخیل باشند ، یکی از این عوامل نوعِ تربیتِ افراد از دوران کودکی در محیط خانواده است ، و تشکّر کردن هم جزء چنین رفتار هایی است که در محیطِ خانواده آموخته می شود ، هنگامیکه به فرزندِ خانواده محبّت و لطفی می شود و والدین به فرزند خود آموزش می دهند که به محبت کننده بگوید : دست شما درد نکند یا ممنون هستم ، این اوّلین آموزشی است که در باره ی لزوم سپاسگزاری به فرزندان انتقال می یابد و هنگامیکه افرادِ خانواده در کنار سفره غذا نشسته و پس از پایان غذا ، دست ها را بلند کرده و از نعمت خداوند شکرگزاری می کنند ، این هم درس دیگری است که به آنها داده می شود ، و زمانیکه فرزندان به سن بلوغ می رسند و والدین به فرزندان تعلیم می دهند که برای شکر گزاری از نعمت های خداوند او را عبادت می کنیم و نماز را بر پا می داریم این هم درس دیگری است که به فرزندان خود می آموزند .

 


نظر

 

 

84-چرا از دیگران تشکر می کنیم ؟

پاسخ :

  • تشکّر کردن واکنشی مثبت به لطف و محبتی است که از دیگران دریافت می کنیم ، حال این واکنش با گفتار باشد یا با رفتار ، این واکنش ، از سوی خداوند در نهاد انسان قرار داده شده است به این معنا که انسان  میل به تشکر کردن از دیگران را در وجود خود احساس می کند پس زمینه ی این سپاسگزاری الهی است ، هر چند که عواملی باعث می شود این  احساس و میل در وجود برخی از انسان ها ضعیف و کم رنگ شود ،  و این جمله مشهور است که گفته شده : " انسان بنده احسان است " به این معنا که اگر نیکی به انسان شود انسان در برابر نیکی کننده حالت خضوع و فروتنی پیدا می کند و به قول معروف نمک گیر او می شود ، و دوست دارد به نوعی نیکی او را جبران نماید که گاه در قالب تشکر و سپاسگزاری تحقّق پیدا می کند ، و اوج این تشکّر ، شکرگزاری و سپاسگزاری از نعمت های الهی است ، البته باید توجّه داشت ، حالت سپاسگزاری را می توان در انسان تقویت نموده و پرورش داد ، چون ممکن است این حالت به دلایلی در انسان ضعیف گردد .

 


نظر

 

 

83-آیا غرغر کردن کاری غیر اخلاقی است ؟

پاسخ :

  • غرغر کردن نوعی اعتراض درونی و احساس منفی نسبت به چیزی می باشد ، به یقین غرغر کردن دارای علّت ها و ریشه های در وجود انسان است که از دوران کودکی و در محیط خانواده در انسان به و جود می آید و تا سنین بزرگسالی و گاه تا آخر عمر به عنوان یک رفتاری خواهد بود که فردی به آن خو گرفته است ، غرغر کردن اگر به صورت یک عادت در انسان بشود ، هم باعث بروز و تقویتِ احساسات منفی در خودِ فرد و هم در سایر افرادی می شود که با او در ارتباط هستند و در ارتباط انسان با دیگران به خصوص اعضای خانواده و دوستان و همکاران ، خلل ایجاد می کند ، و اگر غرغر کردن را در ارتباط انسان با خداوند در نظر بگیریم ، گاه به عنوان نارضایتی از نعمت های خداوند و ناسپاسی از آنها تلقّی می شود ، بنابر این به عنوان یک رفتار منفی و گاه غیر اخلاقی ارزیابی خواهد شد ، غرغر کردن گاه ریشه در ایده آل طلبی انسان و گاه ریشه در ناکامی های انسان در طول زندگی و گاه مربوط به ناتوانی ها و شکست های پی در پی در مسیر زندگی می شود که باید مورد کنکاش قرار گرفته و درمان گردد .

 


نظر

 

 

82-آیا ما می توانیم دیگران را تغییر دهیم ؟

پاسخ :

  • انسان موجودی است که هم بر دیگران تأثیر می گذارد و هم از آنان تأثیر می پذیرد ، و از دوران کودکی بر اساس همین فرض ، افکار و اندیشه و شخصیت او شکل می گیرد به این معنا که خانواده و محیط زندگی او بر او اثر گذاشته و او نیز از آنها تأثیر پذیرفته است ، دامنه ی این اثر گذاری و اثر پذیری در طول عمر انسان ادامه خواهد یافت هر چند شدت و ضعف و شکل و نوع آن با دوران کودکی و نوجوانی تفاوت می کند .
  • اگر از تغییر دادن انسان ها سخن گفته می شود ، باید سؤال شود مقصود چه نوع تغییری است ؟ و آیا فرد مورد نظر ، تا چه اندازه ، آمادگی و پذیرش برای تغییر را دارد ؟ و آیا ما چنین توانایی برای تغییر او را داریم ؟ شاید گفته شود : مقصود از تغییر دادن او ، تغییر فکری اوست ، و او یک فرد منطقی است و شما فرد آگاهی هستید که می توانید نظر او را در باره ی موضوعی خاص تغییر دهید .
  • و شاید در پاسخ سؤالاتی که مطرح شد گفته شود : او فردی است که حرف ، حرف خودش است و اصولاً انسانی منطقی نمی باشد و من توانایی قانع کردن چنین فردی را ندارم ، پس در پاسخ سؤال فوق باید گفت : انسان بطور کلی قابلیت تغییر کردن در هر سن و شرایطی  را دارد ولی در کنار این موضوع کلی ، هر فرد انسانی ، شرایط و قابلیت و استعداد های خودش را دارد ، شاید انسانی باشد که به تعبیر قرآن بر دل او مُهرزده شده (1) و توانایی درک حقیقت را ندارد ، و شاید فردی باشد که یک عمر در اشتباه بوده ولی در آخر عمر هدایت یابد و فرد دیگری شود ، لذا انسان اگر توانایی تغییر دادن دیگران را دارد باید تلاش خود را بکند ، تا جایی که برای او ثابت شود که تلاش او در مورد این فرد بی نتیجه خواهد بود .

-------------------------

1- منافقون/3

 


نظر

 

 

81-آیا در زندگی فقط باید بر اساس خواست خود تصمیم گرفته و رفتار کنیم ؟

پاسخ :

  • انسان موجودی دارای آزادی واختیار است ، و اگر بخواهد کاری را انجام می دهد و اگر نخواهد از انجام آن خودداری می کند ، هر چند انسان از دوران کودکی از محیط خود تاثیر پذیرفته و بر اساس آن فکر نموده و رفتار می کند ، ولی این به این معنا نیست که از خود اراده ای نداشته و فقط  بر اساس رأی و نظر دیگران رفتار کند ، از اینجاست که انسان در طبیعت خود تمایل دارد استقلال داشته و خود تصمیم بگیرد و رفتار کند ، از این رو یکی از ویژگی های انسان ، حس استقلال خواهی اوست ، و اگر می بینیم برخی از انسان ها درتصمیم گیری ها و انتخاب های خویش از خود استقلال ندارند ، هر چند می تواند علل گوناگونی داشته باشد ، ولی بخشی از آن مربوط به شرایط تربیتی و فرهنگی و مراحلی که در آن ، رشد کرده اند مربوط می شود .
  • شاید ما بارها شنیده ایم که به برخی از افراد خود رأی می گویند ، این دسته از افراد برای فکر و نظر دیگران ارزشی قائل نیستند وفقط رای و نظر خودشان برایشان مهم است ، و در نقطه مقابل شنیده ایم که به برخی از افراد دهن بین می گویند ، این گروه از افراد از خود اندیشه ای نداشته و صاحب رای و نظر نیستند و در مسائل خرد و کلان زندگی بر اساس سخن دیگران رفتار می کنند ، بین این دو گروه افرادی هستند که در نقطه تعادل قرار دارند ، یعنی خودشان قدرت تصمیم گیری و انتخاب دارند ولی برای مصون ماندن از اشتباه و ضرر و زیان ، در تمام مراحل زندگی از مشورت دیگران نیز بهره مند می شوند ، تا کمتر دچارخسارت های مختلف مادی و معنوی گردند ، لذا امام علی علیه السلام هیچ انسان عاقلی را بی نیاز از مشورت کردن نمی دانند (1)

-------------------------

1- لا یستغنى العاقل عن المشاورة (غرر الحکم ص 441)

 


نظر

 

 

80-چرا برخی از افراد در کنترل احساسات خود ناتوانند ؟

پاسخ :

این موضوع دارای علت های گوناگونی است که به برخی از آنها اشاره می شود :

  1. -عادت هایی که انسان از دوران کودکی در فضای تربیتی و فرهنگی خانواده و محیط خود ، آنها را کسب کرده است می تواند مانعی برای کنترل احساسات باشد ، مثلاً کسی که برای رسیدن به حق خود ، عادت کرده با داد و فریاد و ایجاد تنش به خواسته ی خود برسد ، این عادت مانع این است که با آرامش و منطق به خواسته ی خود دست یابد .
  2. -هر فرد دارای شخصیتی است که این شخصیت بر روی طرز فکر و رفتار او تأثیر می گذارد ، مثلاً کسی که شخصیت نگران و ترسویی دارد ، نمی تواند در کارهایی که نیاز به شجاعت و اراده ی قوی دارد ، وارد شود .
  3. -نداشتن آگاهی و شناخت کافی و بی تجربه بودن از سود یا زیان یک موضوع ، موجب می شود انسان را در انجام کار دچار تردید و یا اشتباه نماید ، مثلاً کسانی که به طور افراطی به چیزی و یا کسی علاقه مند یا وابسته می شوند و از تبعات و آینده ی کار خود آگاهی کافی ندارند ، ممکن است زندگی و آینده ی تحصیلی یا شغلیِ خود را به مخاطره انداخته و زیان بسیاری از این موضوع ببینند .
  4. -نداشتن الگوهای الهی ، اخلاقی و عقلانی ، باعث می شود ، انسان در تصمیم گیری های خود ، بر اساس امیال و خواسته های نفسانی و درونی خود تصمیم گرفته و یا به قضاوت بپردازد ، مثلاً برخی از انسان ها بر اساس چهره و ظاهر افراد به قضاوت در باره ی آنان پرداخته و چه بسا در باره ی آنها سخنانی بگویند که واقعیت نداشته و یا رفتار ناپسندی نسبت به آنان روا دارند . امام علی علیه السلام می فرمایند : کسیکه می خواهد ایمانش کامل باشد لازم است دوستی و دشمنی و خرسندی و نا رضایتیش ( از کسی یا چیزی ، فقط ) برای خدا باشد ( نه برای خواسته های نفسانی و خواهش های درونی ) (1)

-------------------------

1-وَ قَالَ ع مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکْمُلَ إِیمَانُهُ فَلْیَکُنْ حُبُّهُ لِلَّهِ وَ بُغْضُهُ وَ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ لِلَّهِ ( مستدرک‏ الوسائل   ج  12   ص  228)   

 


نظر

 

79-مقصود از کنترل احساسات چیست ؟

پاسخ :

  • انسان دارای حالات مختلفی چون : رضایت ، غم ، شادی ، ترس ، خشم ، احساس قدرت و ... می باشد که هر کدام از آنها برای هدف و علتِ خاصی از جانب خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است ، آنچه که در سلامت مادی و معنوی انسان مهم است آن است که هر کدام از این احساسات بجا و به اندازه مورد استفاده قرار گیرد ، و هر گونه افراط یا تفریط در کاربرد آنها می تواند ، مشکلات فکری ، روانی و رفتاری را برای انسان به ارمغان آورد ، رسولخدا صلی الله علیه و آله می فرمایند : سه ویژگی است که در هر کس باشد ایمان او کامل خواهد بود : 1-کسیکه (وقتی از چیزی) خشنود باشد ، این احساس رضایت او را به باطل وارد نکند ، 2-و اگر دچار خشم شود ، این خشم ، او را از حق ( وحقیقت) خارج نکند 3-و اگر توانمند باشد این احساس توانمندی باعث نشود آنچه را حق او نیست ( از دیگران) بستاند . (1) از این رو لازم است انسان بر اساس الگو های الهی و بکار بردن عقل و خرد ، احساسات خویش را کنترل و در مسیر درست و خدا پسندانه ای بکار گیرد ، نقل است که یکی از خدمتکاران امام سجاد علیه السلام ، ظرف آبی از دستش بر چهره ی مبارک امام علیه السلام می افتد و چهره ی حضرت را مجروح می کند ، این خدمتکار بدون فاصله این آیه ی از قرآن را می خواند : " وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ" : اهل تقوا : کسانی هستند که خشم خود را فرو می خورند ؛ امام علیه السلام فرمودند : خشم خود را فرو خوردم ؛ بعد خدمتکار ادامه آیه را می خواند : " وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ " : و از (خطای مردم) در می گذرند ؛ امام علیه السلام فرمودند : خداوند از تو در گذرد ؛ بعد خدمتکار پایان آیه را می خواند : " وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ " : و خداوند (چنین) انسان های نیکوکار را دوست می دارد ؛ (امام علیه السلام وقتی آیه در باره ی نیکوکاری و محبت خداوند نسبت به نیکوکاران را شنیدند) ، در پاسخ او گفتند : تو را در راه خدا آزاد کردم (2)

--------------------

1-قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ کُنَّ فِیهِ یَسْتَکْمِلُ خِصَالَ الْإِیمَانِ الَّذِی إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی بَاطِلٍ وَ إِذَا غَضِبَ لَمْ یُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ یَتَعَاطَ مَا لَیْسَ لَه‏ ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏64،ص:300)

2-بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏46،ص:68

 


نظر

 

78-سیره ی امام سجاد علیه السلام در باره ی کنترل خشم چگونه بوده است ؟

پاسخ :

  • خداوند متعال برخی از صفات اهل تقوی را چنین توصیف می فرماید که آنها : کسانی هستند که خشم خود را فرو می خورند و از (خطای مردم) در می گذرند ، و خداوند (چنین) انسان های نیکوکار را دوست می دارد (1) بر این اساس است که در روایتی آمده روزی یکی از بستگان امام سجاد علیه با ایشان روبرو می شود و حرف های زشتی به امام علیه السلام می زند ، ولی حضرت پاسخ او را نمی دهند ، هنگامیکه او می رود ، حضرت به حاضرین می فرماید : شنیدید که آن مرد چه گفت ، من دوست دارم که همراه من بیایید تا ببینید چگونه من پاسخ او را می دهم ، همراهان نیز پاسخ مثبت دادند ، حضرت حرکت نموده و این آیات را تلاوت می فرمودند : " وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‏" : " اهل تقوا : کسانی هستند که خشم خود را فرو می خورند و از (خطای مردم) در می گذرند ، و خداوند (چنین) انسان های نیکوکار را دوست می دارد" وقتی حضرت این آیه را تلاوت فرمودند ، همراهان امام علیه السلام فهمیدند که ایشان نمی خواهند انتقام بگیرند ، وقتی به درب منزل آن مرد رسیدند  او با داد و فریاد می خواست ؛ شرّ به پا کند که به او گفتند : امام زین العابدین علیه السلام تشریف آورده اند ، او که فکر می کرد امام می خواهد تلافی نماید ، با این سخن امام مواجه شد که می فرماید : ای برادر ! آمدی درب منزل ، و چنین و چنان گفتی ! اگر آنچه در باره ی من گفتنی به راستی در من است ، از خداوند در باره ی آن پوزش می طلبم ، و اگر آنچه گفتی در من نیست ، از خداوند می خواهم که از تو در گذرد ( آن مرد که متوجه شخصیت و بزرگواری امام گردید ) پیشانی حضرت را بوسه زد و اظهار داشت :  آنچه گفتم در شما نبوده و خود به آنها سزاوار ترم .! (2)                  

------------------------

1-آل عمران /134

2-الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،ج‏2،ص:146

 


نظر

 

77-تأثیر رفتار امام سجاد علیه السلام در دیگران چگونه بوده است ؟

پاسخ :

  • یکی از ویژگی امامان معصوم علیهم السلام ، دعوت مردم به راه خداوند است در زیارتی در باره ی همه ی آن بزرگواران می خوانیم : " شما مردم را به راه خداوند دعوت و راهنمایی می کنید ، و فقط به او ایمان دارید ، و فقط تسلیم فرمان او هستید ، به امر و فرمان او عمل نموده و مردم را فقط به راه او (نه راه کسی دیگر) ارشاد نموده و بر اساس گفتار او حکم می نمایید " بر این اساس است که آنان انسان هایی کاملاً الهی هستند که گفتار و رفتارشان در دلهای آماده اثر گذار خواهد بود ، در روایتی است که فاطمه دختر امام حسین علیه السلام به فرزند خود سفارش می نمود که با دایی خود یعنی امام سجاد علیه السلام نشست و برخاست نماید ، و او می گوید : هر زمان با دایی خود نشست و برخاست نمودم ، دو تأثیر از ایشان دریافت کردم ، یکی ترس (از نافرمانی خداوند) در دل من ایجاد می شد چون ترس ( وخشیت) امام را می دیدم و دیگر اینکه علم و دانش تازه از امام سجاد علیه السلام دریافت می نمودم ، این روایت به ما می آموزد که از تاثیر همنشین در خود غافل نشده و با کسانی نشست و برخاست نماییم که تاثیر مثبت و مطلوب برما داشته باشند ، مثلاً اگر اهل غیبت باشیم ما را از غیبت کردن باز دارند ، اگر اهل نماز نیستیم ، ما را به نماز تشویق کنند و یا اگر اهل گناه هستیم ما را از گناه کردن باز دارند .

---------------------

1-إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ‏ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إِلَى سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْکُمُون‏ (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏99،ص:130)

 

2-کَانَتْ أُمِّی فَاطِمَةُ بِنْتُ الْحُسَیْنِ ع- تَأْمُرُنِی أَنْ أَجْلِسَ إِلَى خَالِی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع- فَمَا جَلَسْتُ إِلَیْهِ قَطُّ إِلَّا قُمْتُ بِخَیْرٍ قَدْ أَفَدْتُهُ- إِمَّا خَشْیَةٌ لِلَّهِ تَحْدُثُ لِلَّهِ فِی قَلْبِی- لِمَا أَرَى مِنْ خَشْیَتِهِ لِلَّهِ أَوْ عِلْمٌ اسْتَفَدْتُهُ مِنْه‏(بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏46،ص:73)