نکته های معنوی

 

99-چرا در نهج البلاغه ، به لزوم پرهیز و خودداری از امور شبهه ناک توصیه شده است ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ تقوایی را همچون توقّف در برابر امور شبهه ناک نمی دانند (1) ، زیرا  مضمون روایتی این چنین است که ، امور سه گونه است : یا امری است که درستی آن آشکار است که لازم است از آن پیروی شود و یا امری است که نادرستی آن واضح است که لازم است از آن خود داری گردد و یا امری است که درستی و نادرستی آن نامعلوم و دچار شبهه است و نمی دانیم که حلال است یا حرام که لازم است آن را رها کنیم که مبادا ندانسته حرامی را انجام داده و از نظر معنوی دچار هلاکت شویم (2)

-----------------------

1-ِ وَ لَا وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَة (نهج البلاغة (صبحی الصالح)  صفحه ‏ى 488 )   

2-کما اشیر إلیه فی النبوى المعروف قال علیه السّلام إنما الامور ثلاثة : أمر بیّن رشده فیتّبع، و أمر بیّن غیّه فیجتنب، و شبهات بین ذلک فمن ترک الشبهات نجى من المحرّمات و من أخذ بالشّبهات وقع فی المحرّمات و هلک من حیث لا یعلم. (منهاج ‏البراعة (الخوئی) ج 7   صفحه‏ ى 335 )    


[ سه شنبه 99/11/14 ] [ 11:24 عصر ] [ m.f ]

 

 

98-چرا در نهج البلاغه ، هیچ سودی همانند ثواب و پاداش الهی ، دانسته نشده است ؟

پاسخ :

در آغاز باید دانست که اعتقاد به ثواب و پاداش الهی فرع اعتقاد به جهان آخرت می باشد ، و ثوابی که خداوند در آخرت به مؤمنانی که عمل صالح انجام داده اند ، عطا می کند قابل مقایسه با سودها و پاداش های مادی دنیا نمی باشد ، زیرا سود و منفعت هایی که در دنیا وجود دارد پایدار نخواهد بود (1) و علاوه از نظر کیفیت نیز قابل قیاس با سود و پاداش الهی نخواهد بود ،  اعتقاد به عظمت پاداش الهی و پایدار بودن آن ، موجب می شود که افرادی که ایمان و اعتقاد عمیقی به وعده های الهی دارند ، گاه از سود و منفعت مادی به خاطر پاداش الهی در جهان آخرت چشم پوشی نمایند . لذا امام علی علیه السلام هیچ سودی را همچون ثواب و پاداش الهی نمی دانند (2)

---------------------

1-توضیح ‏نهج ‏البلاغة  ج 4   صفحه‏ ى 314 

2- وَ لَا رِبْحَ کَالثَّوَاب (نهج البلاغة (صبحی الصالح)  صفحه ‏ى 488 )   

 


[ دوشنبه 99/11/13 ] [ 10:55 عصر ] [ m.f ]

97-چرا در نهج البلاغه ، از عمل صالح به تجارت ، تعبیر آورده شده است ؟

پاسخ :

  • معمولاً وقتی از تجارت سخن به میان می آید ، جنبه ی مادی آن در نظر گرفته می شود که جنسی را با مبلغی خریداری می نمایند و این داد و ستد و خرید و فروش ادامه  پیدا می کند و سود و منفعتی نصیب خریداران و فروشندگان می شود ، ولی همیشه این داد و ستد جنبه مادی ندارد و می تواند جنبه ی معنوی پیدا کند ، لذا در قرآن کریم نیز از واژه ی تجارت برای داد و ستد معنوی ، استفاده شده است (1) ، و در نهج البلاغه نیز امام علی علیه السلام می فرمایند : هیچ تجارتی همچون عمل صالح نمی باشد (2) ، زیرا کسانی که در دنیا کارهای شایسته را با نیت الهی به انجام رسانند ، در مقابل خداوند نیز آنان را از ثواب و پاداش اُخروی بهره مند می گرداند (3) ، هر چند که غیر از ثواب ، از نتیجه ی اعمال صالح خود نیز در دنیای خویش بهره مند می شوند ، به عنوان نمونه دستگیری از نیازمندان و مستمندان ضمن اینکه ثواب و پاداش اُخروی دارد ، در همین دنیا هم ، نیازی را از فقرا بر طرف می کند و هم ، موجب خیر و برکت برای یاری کنندگان می شود و هم در دفع بلا و حوادث ناگوار از آنان مؤثر می باشد .  

---------------------------

1-صف/10 

2-ِ وَ لَا تِجَارَةَ کَالْعَمَلِ الصَّالِح (نهج البلاغة (صبحی الصالح)  صفحه ‏ى 488 )   

3- شرح ‏نهج ‏البلاغة(ابن ‏میثم)، ج 5    ، صفحه ‏ى 301

 


[ یکشنبه 99/11/12 ] [ 10:47 عصر ] [ m.f ]

96-چرا در نهج البلاغه ، از توفیق ، به راهبر ، تعبیر شده است ؟

پاسخ :

امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، توفیق را راهبر و جلودار انسان معرفی می کنند (1) که انسان را به سوی مطلوب و مقصود می کشاند ، زیرا اصل توفیق از جانب خداوند است (2) و اوست که اسباب و مقدمات و شرایط حصول چیزی را فراهم می کند تا انسان به موفقیتی نائل شود ، لذا تا خداوند توفیق انجام کاری را به انسان عطا نکند ، انسان شرایط انجام آن کار را پیدا نخواهد کرد ، هر چند آن کار ، به نظر کوچک و آسان جلوه کند ، زیرا لازم است مقدمات انجام آن کار فراهم گردد تا انسان بتواند آن را به انجام برساند ، حال این توفیق می تواند در قالب یک نصیحت یا دوست یا کتاب یا معلّم یا قرار گرفتن در محیط خاصی ، تحقّق یابد و انسان را به سوی یک مطلوب خداپسندانه ای سوق دهد ، لذا یکی از دعاهای انسان می تواند در خواست توفیق برای انجام کارهای خیر باشد .

-----------------------

1-وَ لَا قَائِدَ کَالتَّوْفِیق (نهج‏ البلاغة(صبحی ‏الصالح)    صفحه‏ ى 488  )

2-بهج‏ الصباغة   ج 14   صفحه ‏ى 261     


[ شنبه 99/11/11 ] [ 10:42 عصر ] [ m.f ]

95-چرا در نهج البلاغه از مشورت به عنوانِ پشتیبان یاد شده است ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در حکمت 54 نهج البلاغه ، هیچ پشتیبانی را همچون مشورت کردن ، ندانسته اند (1) ، زیرا انسان از نظر علم و تجربه محدود است و یک انسان نمی تواند ادّعا کند که از تمام جزئیات یک موضوع با خبر است و علاوه ، یک فرد نمی تواند از هر چیزی تجربه ای داشته باشد ، امّا هنگامیکه انسان ، با افرادی که در موضوعی ، از علم و تجربه ی کافی بهره مند می باشند ، مشورت می کند ، در حقیقت علم و دانش آنان را به دانستنی های خود اضافه نموده و آگاهی او افزایش پیدا کرده است  و خطای او کمتر خواهد شد ، در روایت است که فردی از امام علی علیه السلام از داناترین مردم سؤال می کند ، امام علیه السلام در پاسخ می فرمایند : دانا ترین مردم کسی است که دانش مردم را به دانش خود بیفزاید (2)

----------------------

1-ِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَةِ (نهج‏ البلاغة (صبحی ‏الصالح) صفحه‏ ى 477 )   

2-سئل علیه السلام عن أعلم الناس فقال من جمع علم الناس الى علمه ( مستدرک‏ نهج ‏البلاغة   صفحه‏ ى 161)


[ جمعه 99/11/10 ] [ 10:33 عصر ] [ m.f ]

 94-چرا در نهج البلاغه ، از «ادب» به میراث ، تعبیر شده است ؟

پاسخ :

  • معمولاً هنگامیکه از ارث و میراث سخن به میان می آید ، جنبه ی مادی آن در نظر گرفته می شود ، به این معنا که کسی پس از مرگ خویش برای بازماندگانش ، مالی را باقی بگذارد ، ولی همیشه ارث جنبه ی مادی ندارد بلکه می تواند جنبه ی معنوی نیز داشته باشد ، که در اینجا مقصود آن است که والدین تربیت اخلاقی مناسبی نسبت به فرزندان خود داشته باشند که این تربیت تا آخر عمر همراه فرزندان باشد و به وسیله ی آن به سعادت دنیا و آخرت نائل گردند ، ولی مال به تنهایی یک وسیله برای گذران زندگی است و چاره ای هم از آن نمی باشد ، ولی مال بدون داشتن اخلاق و ادب ، دارای ارزش معنوی نمی باشد ، لذا امام علی علیه السلام می فرمایند : هیچ میراثی مانند ادب نمی باشد (1)

---------------------------

1- وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَب (نهج‏ البلاغة (صبحی ‏الصالح) صفحه‏ ى 488 )   


[ پنج شنبه 99/11/9 ] [ 9:56 عصر ] [ m.f ]

 

 93-چرا در نهج البلاغه ، اخلاق نیک را به همنشین انسان ، تشبیه نموده اند ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ همراه و همنشینی را همچون اخلاق نیک برای انسان نداسته اند ، زیرا واژه ی همنشین معمولاً به کسیکه همراه انسان باشد و با انسان نشست و برخاست نماید اطلاق می شود ، سپس مفهوم این واژه توسعه پیدا کرده و به غیر انسان نیز که به نوعی همراه آدمی باشد نیز اطلاق می گردد و از آنجایی که اخلاق نیک ، بخشی از شخصیتِ فردِ با اخلاق گردیده و در وجود او نهادینه شده ، لذا به آن ، همراه و همنشینِ انسان گفته می شود ، و اینکه فرمودند : هیچ همراهی چون اخلاق نیک برای انسان نمی باشد ، از این جهت است که داشتن اخلاق نیک برای دارنده ی آن یک امتیاز است که هم مایه ی آرامش و آسودگی انسان می شود و هم برای کسانی که با او معاشرت دارند لذت بخش خواهد بود و علاوه بر اینکه چنین فردی مورد رضایت خداوند نیز قرار می گیرد .

------------------------

1- وَ لَا قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُق(نهج‏ البلاغة (صبحی ‏الصالح) صفحه ‏ى 488 )   

 


[ پنج شنبه 99/11/9 ] [ 12:10 صبح ] [ m.f ]

 92-چرا در نهج البلاغه ، تقوا به « کَرَم» توصیف شده است ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ کَرَم و شرافتی را همچون تقوا و پرهیزکاری نمی دانند (1) ، به این معنا که اگر انسان می خواهد ارجمند و شریف باشد (2) لازم است در زندگی تقوا و پر هیزکاری را پیشه ی خود سازد ، همانگونه که خداوند در قرآن کریم می فرماید : «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ » : همانا گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شما است (3) بنابراین آنچه ملاک فضیلت و برتری نزد خداوند است موضوعات مادی که مردم دنیا به آنها افتخار می کنند ، نمی باشد ، بلکه معیار فضیلت میزان اطاعت انسان از دستورات خداوند و رعایت آنها می باشد .

---------------------

1-ِ وَ لَا کَرَمَ کَالتَّقْوَى (نهج‏ البلاغة (صبحی ‏الصالح) صفحه ‏ى 488 ) 

2-توضیح‏ نهج ‏البلاغة ج 4  صفحه ‏ى 314     

3- حجرات/13

 


[ سه شنبه 99/11/7 ] [ 9:46 عصر ] [ m.f ]

 

 

91-از نگاه نهج البلاغه ، رابطه عقل با تدبیر ، چیست ؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ عقلی را مانند تدبیر نمی دانند (1) و تدبیر به این معنا است که انسان به عاقبت و پایان کاری بیندیشد (2) بنابراین عقل در وجود انسان یک توانایی برای تشخیص امور است ، و هنگامیکه آن را به کار بستند و عاقبت یک کاری را بررسی کردند ، به آن تدبیر می گویند ، پس تدبیر نتیجه و ثمره ی عقل می باشد (3) و تدبیر گاهی در رابطه ی با امور دنیای انسان است که چگونه کار کند و کسب در آمد نماید و آن را چگونه و در چه راهی که صلاح است به مصرف برساند و گاه در رابطه با امور آخرت انسان است که چگونه زندگی کند و چه راهی را در زندگی بر گزیند که در آخرت سعادتمند شود (4)

-----------------------

1-وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیر (نهج‏ البلاغة (صبحی ‏الصالح) صفحه‏ ى 488 ) 

2-لسان العرب ج 4 ص 273

3-اختیار مصباح ‏السالکین  صفحه‏ ى 605     

4-رک : شرح ‏غرر الحکم (خوانسارى)  ج 6   صفحه ‏ى 347     

 


[ دوشنبه 99/11/6 ] [ 11:19 عصر ] [ m.f ]

 

90-چرا در نهج البلاغه ، افراد خودپسند را تنها ، دانسته اند؟

پاسخ :

  • امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، افراد مغرور و خودپسند را در تنهایی هراسناکی ، دانسته اند (1) ، زیرا کسانی که گرفتارِ خود می باشند و خود را برتر و بالاتر از دیگران می بینند و نگاه حقارت آمیزی نسبت به دیگران دارند ، به مرور زمان مردم از آنان فاصله گرفته (2) و کسی با آنان انس نمی گیرد ، زیرا مردم افراد خود پسند را دوست نداشته و از معاشرت با آنان لذت نمی برند ، و همانطور که می دانیم خودپسندی از رذائل اخلاقی می باشد ، و چنین اخلاقی ، علاوه بر دنیا ، در آخرتِ انسان نیز تاثیر گذار است ، لذا ممکن است این تنهاییِ هراسناک در آخرت نیز برای افراد خودپسند وجود داشته باشد (3)

--------------------

1-ِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْب (نهج‏ البلاغة (صبحی ‏الصالح) صفحه‏ ى 488 ) 

2-فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة   ج 4   صفحه ‏ى 286 

3-رک : شرح ‏نهج..(نواب ‏لاهیجى)  صفحه‏ ى 302    


[ یکشنبه 99/11/5 ] [ 3:14 عصر ] [ m.f ]
<   <<   46   47   48   49   50   >>   >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 28
کل بازدیدها: 163668