همگام با قرآن
پندهای لقمان به فرزندش
وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ
وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ
(لقمان/12)
همانا ما به لقمان (علم و) حکمت را عطا کردیم (و به او گفتیم :) شکرگزار خداوند باش
(که) هرکس (شکر گزار خدا باشد) به نفع خود شکر گزاری نموده و هر کس کفران نماید
( به خدا ضرری نمی رساند چون ) خداوند بی نیاز وستوده است
لقمان حکیم
- لقمان یکی از شخصیت هایی است که در قرآن از او سخن به میان آمده و خداوند او را به علّت صفاتی که دارا بوده ، مورد ستایش قرار داده و از او تعریف نموده است ، لقمان آنطور که گفته شده ، پیامبر نبوده است ولی به جهت ویژگی هایی که داشته است ، مورد لطف وعنایت الهی قرار گرفته و خداوند به او "حکمت" را عطا کرده است ، مفسرین این حکمت را به : عقل و دانش و عمل به آن و تشخیص درست ، معنا نموده اند . (1)
- از این آیه می توان استفاده نمود که علتِ امتیاز لقمان و برجستگی او ، فهم و بصیرت وعقل و درک او بوده و به همین جهت نیز مورد لطف الهی قرار گرفته است و یکی از نتایج این معرفت ، این بوده که خداوند ، شکر گزاری از این نعمت را به او الهام کرده است . از آیاتی که پس از این آیه ذکر می شود و در طی آن اندرزهایی از لقمان نسبت به فرزندش را ذکر می کند ، نیز این معرفت و بصیرتی را که لقمان از آن بهره مند بوده را می توان برداشت نمود .
- نکته ی دیگری که در این آیه به آن اشاره شده ، بازگشت نتیجه ی شکر گزاری به خود انسان است ، زیرا خداوند به شکر گزاری بنده نیازی نداشته و خود ، بی نیاز از هر چیز و جامع تمام صفات جمال وکمال است و از این جهت خدایی "حمید" می باشد یعنی به علت صفاتش مورد حمد وستایش قرار می گیرد . بنابر این کفران نعمت ها و ناسپاسی در برابر آنها و یا حتی کفر ورزیدن بندگان ، ضرری برای خداوند نخواهد داشت و تنها زیانش متوجه خود کفران کننده و کفر ورزنده ، خواهد شد .
- از طرفی می توان گفت : یاد آوری والهام شکر گزاری خداوند به لقمان ، به علت تأثیری است که شکر گزاری در رشد معنوی انسان خواهد داشت ، زیرا حقیقت شکر گزاری توجّه بنده به تمامیِ الطاف الهی در زندگی او دارد و این مسئله ، بینش خاصی را به انسان می بخشد که هیچگاه خود را از عنایت ولطف خداوند در زندگی جدا ندانسته و همواره روح سپاسگزاری در برابر نعمت ها در او زنده باشد ،امام علی علیه السلام در باره ی شکر گزاری می فرمایند : همانا در هر نعمتی لازم است حق آن را با شکر گزاری از خداوند بجا آورد ، پس هر کس چنین حقی را ادا نماید ، خداوند نعمتش را افزایش می دهد و هر کس در شکر گزاری کوتاهی نماید ، نعمت خود را در معرض از بین رفتن قرار داده است (2)
پرسش :چرا نتیجه ی شکر گزاری به خود انسان برمی گردد ؟
پاسخ : زیرا خداوند نیازی به شکرگزاری بنده نداشته و با شکر گزاری بنده سودی به خداوند نخواهد رسید و نیز ناسپاسی بنده ، ضرری برای خداوند نخواهد داشت ، در حقیقت ، شکر گزاری از نعمت های الهی ، نوعی معرفت و قدر شناسی از لطفی است که خداوند به بنده اش داشته است و بدیهی خواهد بود که این قدر شناسی باعث تداوم لطف خداوند به چنین بنده ی قدر شناسی خواهد گردید .
------------------------------
1-الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ص: 545
2-( انّ للَّه تعالى فى کلّ نعمة حقّا من الشّکر ، فمن ادّاها زاده منها و من قصّر عنه خاطر بزوال نعمته) غررالحکم
همگام با قرآن
صفات بندگان شایسته
قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً
(فرقان/77)
ای پیامبر به مردم بگو : اگر دعا (وعبادت) شما نبود ، خداوند به شما(توجّه و) اعتنایی نمی کرد (ولی) شما (آیات الهی) را تکذیب کردید وکیفر آن گریبانگیر شما خواهد شد
لطف و توجّه به بندگان
- این آیه ، آخرین آیه از سوره ی مبارکه فرقان می باشد که پس از بیان صفات و ویژگی های بندگان شایسته ذکر شده وپس از آن سوره فرقان پایان می پذیرد ، در این آیه خداوند می فرماید : آنچه باعث توجّه خداوند به بنده ی خود می شود در مرحله ی نخست عبادت و پرستش خدای یکتا است ، که از ایمان او به خداوند ناشی شده است و هنگامیکه بنده ای از کفر و شرک فاصله گرفت و دست از تکذیب آیات الهی برداشت و فقط خداوند را صاحب اثر در این عالم دانست ، در مرحله ی بعد ، برای رفع نیاز های خود ، دست خود را به سوی خداوند بی نیاز خواهد برد و فقط از او در خواست می نماید و به همین جهت مورد لطف وعنایت و توجّه الهی قرار می گیرد ، لذا در روایت توصیه شده : " بسیار دعا کنید ، زیرا خداوند بندگانی ،که او را (از طریق دعا) می خوانند دوست دارد و به بندگان مؤمن خویش وعده ی اجابت داده است" (1)
پرسش :چرا دعا باعث توجه و عنایت خداوند نسبت به بندگان می شود ؟
پاسخ : زیرا خداوند خالق وآفریننده انسان ها بوده ، و روزی دهنده و برطرف کننده نیاز های آنان می باشد ، لذا وقتی بنده ای او را می خواند به موجب لطف ورحمتی که به بندگان خود دارد ، آنان را مورد لطف وعنایت خود قرار می دهد
------------------------
1-(اَکْثِرُوا مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الَّذِینَ یَدْعُونَهُ وَ قَدْ وَعَدَ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ الِاسْتِجَابَه)بحارالأنوار ج 75 ص 293 باب 24
همگام با قرآن
صفات بندگان شایسته
أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً
خالِدینَ فیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً
(فرقان/75 و 76)
ثواب و پاداش بندگان شایسته ی خداوند در جات (و منازل) عالی بهشت است ، واین به خاطر صبری است که در دنیا داشته اند ، ودر بهشت با تحیّت وسلام روبرو خواهند شد ، در حالیکه جاودان در آن باقی خواهند ماند و بهشت چه جا و مکانِ نیکویی می باشد
پاداش بندگان شایسته ی خداوند
- بندگان شایسته خداوند به خاطر لطف وتوفیقی که از سویِ خداوند نصیب آنان شده ، در دنیا در مسیر تقوا وپرهیزکاری وکسب ویژگی های مثبت اخلاقی گام برداشته و با اعمالِ صالح خود رضایت وخشنودی الهی را بدست آورده اند ، خداوند نیز به علت لطف ورحمتی که نسبت به بندگان خویش دارد ، در دنیای دیگر و جهان آخرت پاداش اعمال صالح آنان را که با صبر وشکیبایی آن را به انجام رسانده اند به آنان عنایت خواهد نمود و در درجات عالی بهشت که جاودان در آن باقی می مانند آنان را منزل خواهد داد .
- همانگونه که گفته شد بندگان شایسته ی خداوند به خاطر داشتن صفت صبر توفیق راه یابی به در جات عالی بهشت را پیدا نموده اند ، از طرفی در روایات ، صبر را به سه نوع تقسیم نموده اند ؛ امام علی علیه السلام می فرمایند : صبر بر سه نوع است : (اول) صبر بر مصیبت وبلا ، (دوم) صبر بر (سختی ها ودشواری هایِ ) اطاعت ( و بندگی) ؛ (سوم) صبر داشتن در برابر گناه . (1)
پرسش :بندگان شایسته ی خداوند به خاطر داشتن چه ویژگی و صفتی توفیق راه یابی به درجات عالی بهشت را پیدا نموده اند ؟
پاسخ : آنان به علت داشتن صبر بر طاعت خداوند و مقاومت در برابر جاذبه ی گناهان وشکیبایی در برابر مصائب توفیق چنین پاداشی را پیدا کرده اند .
------------------------
1-(عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ الصَّبْرُ عَلَى الْمُصِیبَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الطَّاعَةِ وَ الصَّبْرُ عَنِ الْمَعْصِیَةِ) مستدرکالوسائل ج 11 ص 259 باب 19
همگام با قرآن
صفات بندگان شایسته
وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً
(فرقان/74)
(و بندگان خدای بخشنده ،کسانی هستند که)
که می گویند خدایا ، همسران و فرزندانی نصیب ما فرما که مایه ی روشنی چشم ما باشند ، و ما را پیشوای پرهیز کاران قرار بده
دوازدهم : خانواده ی صالح
- بندگان شایسته ی خداوند به عمل خود اعتماد وتکیه نمی کنند ، بلکه آنان معتقد هستند اگر نعمتی در دنیا به آنان می رسد همه از لطف خداوند است و آنان این نعمت ها را از خدا دانسته و همان نعمت ها را نیز از خداوند در خواست می کنند ، قرآن کریم در این باره می فرماید : "وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ " هر چه از نعمت برای شماست از ناحیه خداوند می باشد (1) در اینجا نیز، یکی ازدر خواست هایِ بندگان شایسته از خداوند ، داشتن همسر و فرزندانی است که وقتی آنان را می بینند ، چشمشان روشن گردد ، این روشن شدن چشم برای جنبه های مادی آنان نمی باشد بلکه آنطور که در تفاسیر از اهل بیت علیهم السلام روایت شده ، بهره مندی از خانواده ای است که اهل اطاعت از خداوند و دیانت باشند (2) ، از اینجا می توان استفاده کرد که اگر کسی قصد بندگی خداوند را داشته و بخواهد در زمره ی بندگان صالح الهی قرار گیرد ، نمی تواند نسبت به خانوده ی خود بی تفاوت باشد بلکه باید در مرحله ی نخست به دنبال همسری باشد که مطیع خداوند بوده و سپس با یاری خداوند بتواند فرزندان صالحی را تربیت کند .
- علاوه بر اینکه ، بندگان صالح خداوند ، از خداوند می خواهند آنان را پیشوا و الگوی اهل تقوا نیز قرار دهد ، یعنی نه تنها می خواهند خود پرهیزکار باشند ، بلکه می خواهند به اندازه ای رشد کنند که الگوی جامعه ی خود نیز باشند ، و همانگونه که خود به افرادی که پیش از خود بودند اقتدا نموده و آنان را الگوی خود قرار دادند ، می خواهند الگویی برای بعد از خود بوده و دیگران از آنان پیروی نمایند (3) و به یقین پیروی دیگران ، بدون ارشاد وراهنمایی آنان صورت نخواهد گرفت (4) ، لذا این قسمت از آیه دلالت بر ارزش الگو بودن والگو سازی برای افراد جامعه در سایه ی تقوا و پرهیزکاری دارد . که مصداق کامل این موضوع در پیشوایی پیامبر و اهل بیت (صلوات الله علیهم) برای همه ی اهل تقوا می باشد . (5)
پرسش : مقصود از روشنی چشم در باره ی همسر و فرزندان در آیه 74 سوره ی فرقان چه می باشد ؟
پاسخ : در اینجا مقصود از روشن شدن چشم ، جنبه های مادی و دنیوی خانواده نمی باشد ، بلکه روشن شدن چشم کنایه از خوشحال شدن نسبت به جنبه های معنوی خانواده مورد نظر است .
----------------------------
1-نحل/53
2-تفسیر الصافی، ج4، ص: 27
3-إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 371
4-التفسیر المبین، ص: 478
5-البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص: 156
همگام با قرآن
صفات بندگان شایسته
وَ الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً
(فرقان/73)
(و بندگان خدای بخشنده ،کسانی هستند که)
هنگامیکه به آنان (با قرآن) پندی دهند ، همچون افراد کر وکور (از شنیدن و دیدن آن آیات و پند گرفتن از آن عاجز نیستند و بی استفاده ) بر روی آن نمی افتند
یازدهم : پند گرفتن
- انسان موجودی است که هم تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و هم بر دیگران تاثیر می گذارد ، و این تاثیر پذیری وتاثیرگذاری هم در جنبه های مثبت صورت می گیرد و هم در جنبه های منفی ، آنچه از پند وموعظه انتظار می رود ، آن است که بر افراد تأثیر مثبتی بر جای گذارد ، ولی از سوی دیگر انسان ها با توجّه به اختیاری که دارند ، همیشه از مواعظ ، تاثیر مورد انتظار را نمی پذیرند و در نقطه ی مقابل گاه در برابر موعظه مقاومت نموده و از پذیرش آن سر باز می زنند
- یکی از رسالت های کتاب آسمانی ، قرآن کریم ، تذکّر دادن به انسان ها می باشد ، و هیچ تذکّری بالاتر از پند دادنِ خداوند که در قرآن بیان داشته نمی باشد ، از این رو می فرماید : "هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقینَ " (1) : این قرآن بیانگرحقایق برای مردم و هدایتگر و پند دهنده ی برای پرهیز کاران است . حال که چنین است ، اگر انسانی در معرض پند ونصیحت قرآن قرار گیرد و از آن بهره مند نگردد و مانند فردی رفتار کند که گویا نشنیده و ندیده است ، خسارتی را متوجّه خود نموده که ممکن است هم به دنیای خود آسیب رساند و هم سعادت آخرت خود را از دست دهد .
پرسش : چرا کسیکه از تذکّر بهره مند نمی شود تشبیه به کور وکر شده است ؟
پاسخ : این تشبیه به ندیدن و نشنیدن ، کنایه ازخود داری وکناره جویی انسان از چیزی است که به سود او می باشد ، بنابر این اگر به فردی از طریق آیات الهی تذکّری داده شود و او از پذیرش آنها سر باز زند ، گویا از روی اختیار آن را ندیده و نشنیده و بکار نبسته است . امام علی علیه السلام می فرمایند : عاقل کسی است که از غیر خود پند پذیرد (2)
-----------------------
1-آل عمران/138
2-( العاقل من اتّعظ بغیره) غرر الحکم
همگام با قرآن
صفات بندگان شایسته
... وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً
(فرقان/72)
(و بندگان خدای بخشنده ،کسانی هستند که)
هنگامیکه به لغو یا امرِ بیهوده ای می رسند از کنار آن بزرگوارانه می گذرند
دهم : پرهیز از لغو و بیهودگی
- در هر جامعه ای افراد جاهل وکسانی که از تربیت وفرهنگ مناسبی بر خور دار نیستند وجود دارد ، همنشینی و همراهی ، توجّه و گوش و دل سپردن به آنها ، تأثیر منفی بر فکر و روح واخلاق انسان خواهد داشت ، افراد مؤمن و بندگان شایسته ی خداوند ، خود را از اینگونه افراد دور نگاه می دارند و اگر در جامعه با چنین افرادی روبرو شدند ، بزرگوارانه از کنار آنها عبور نموده و خود را آلوده به رفتار آنان نمی کنند .
- امروزه وجود چنینِ افرادی و رفتار وسخنان بیهوده و گناه آلودِآنان ، منحصر به حضور فیزیکیِ آنان نمی باشد ، بلکه سخنان و رفتارهای زشت چنین افرادی در فضای مجازی و رسانه های مختلفی که امروز به آسانی در دسترس می باشد وجود دارد ، و لحظه ای نیست که انسان در این فضا با اینگونه مسائل روبرو نشود ، کسانی که برای فکر ، اخلاق و دین خود ارزش قائل بوده و نگران حفظ آن می باشند ، شایسته است چشم وگوش و دل خود را از آسیبِ اینگونه مسائل دور داشته و فضای ذهنی خود را از این آلودگی ها پاک نگاه دارند .
پرسش : مقصود از عبور بزرگوارانه از کنار لغو و امورِ بیهوده چیست ؟
پاسخ : مقصود آن است که اگر با رفتار وسخن ِ بی فایده و یا گناهی از سوی افرادِ نادان و فاقدِ تربیتِ ، روبرو شدیم ، خویشتن را به آن آلوده نساخته و از این امور بزرگوارانه و با بی اعتنایی عبور نماییم .
همگام با قرآن
صفات بندگان شایسته
وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّور...
(فرقان/72)
(و بندگان خدای بخشنده ،کسانی هستند که)
در مجالس باطل شرکت نکرده ( ونیز شهادت دروغ نمی دهند)
نهم :عدم شرکت در مجالس باطل
- بندگان شایسته برای تمام فعالیت های فردی واجتماعی خود ، برنامه و قانونی دارند ، برنامه ی آنها بر اساس کسب رضایت الهی ، تنظیم گردیده ، آنان حتی برای شرکت کردن در یک جلسه یا شرکت نکردن در آن ، از این قانون تبعیت می کنند ، برای آنها پاکی فکر و روحشان و نیز حفظ دین وایمانشان اولویت دارد ، آنها اگر به تفریح هم می پردازند و در این راستا به مجلسی پای می گذارند ، به این موضوع توجّه دارند ، که مبادا با حضورشان در مجلسی ، نا رضایتی خداوند را فراهم نمایند ، علاوه بر اینکه ممکن است با شرکت آنها ، ایمان واخلاقشان بر باد رود و آسیب ببیند .
- آنها نه تنها در مجلس ِباطل پای نمی گذارند ، به دروغ نیز شهادت نمی دهند (1) حتی اگر با شهادت دروغ منافعی نصیب آنان گردد و یا با شهادتشان گناهکاری ، بی گناه قلمداد شود ، آنان در مجالسی که در آن غناء وجود دارد و یا حرف های زشت وناپسند گفته میشود نیز حضور پیدا نمی کنند (2) و همه ی اینها برای آن است که خود تحت نأثیر این مسائل قرار نگرفته ونیز با حضورشان کار های اهل باطل را تأیید نکنند .
پرسش : چرا بندگان شایسته در مجالس باطل ، حضور پیدا نمی کنند ؟
پاسخ : آنان برای اینکه تحت تأثیر ، امور ناپسندی که در این مجالس وجود دارد ، قرار نگیرند ، در این مجالس شرکت نکرده وعلاوه برای اینکه حضورشان موجب تأیید باطل نگردد در آنجا حضور نمی یابند . و از کاری که نارضایتی و یا کیفر الهی را به دنبال دارد ، دوری می کنند .
------------------
1-مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص: 283
-همان