نکته های معنوی

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(43)

انسان از نظر معنا، باطن و روح خودش ‏ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن است یک آدم برده و بنده باشد؛ یعنی ممکن است انسان بنده حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممکن است از همه اینها آزاد باشد. گفت:
فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم‏
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم‏
ممکن است انسانی باشد که همان‏طور که از نظر اجتماعی آزادمرد است، زیر بار ذلت نمی‌رود، زیر بار بردگی نمی‌رود و آزادی خودش را در اجتماع حفظ می‌کند، از نظر اخلاق و معنویت هم آزادی خود را حفظ کرده باشد، یعنی وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد. این آزادی همان است که در زبان دین «تزکیه نفس» و «تقوا» گفته می‌شود.


آزادی معنوی(صفحه17)


[ یکشنبه 02/5/29 ] [ 9:50 صبح ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(42)

حسین بن علی (سلام الله علیه) در منطق قرآن، هم مهاجر است و هم مجاهد. او خانه و شهر و دیار خودش را رها کرده و پشت سر گذاشته است همچنان که موسی بن‏ عمران مهاجر بود. موسی بن عمران هم شهر و دیارش را که مصر بود پشت سر گذاشت تا به مدین رسید، ولی او فقط مهاجر بود نه مجاهد. ابراهیم مهاجر بود: انّی ذاهِبٌ الی‏ رَبّی‏ . شهر و دیار و وطن خودش (بابِل) را رها کرد و رفت. حسین بن علی امتیازی که دارد این است که هم مهاجر است و هم مجاهد. مهاجرین صدر اسلام در ابتدا که مهاجر بودند، هنوز مجاهد نبودند و دستور جهاد برای آنها نرسیده بود. فقط مهاجر بودند؛ بعدها که دستور جهاد رسید، این مهاجرین تبدیل به مجاهدین هم شدند. اما کسی که از روز اول، هم مهاجر بود و هم مجاهد، وجود مقدس حسین بن علی علیه السلام بود

 

آزادی معنوی(صفحه161)

 


[ چهارشنبه 02/5/18 ] [ 11:15 صبح ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(41)

عزاداری سنتی امروز امام حسین علیه السلام تبدیل حرکت به بنیاد است. این عزاداری که بحق در باره‌اش گفته شده: مَنْ بَکی‏ اوْ ابْکی‏ اوْ تَباکی
وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ که حتی برای تباکی (خود را شبیه گریه کن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده، در اصلْ فلسفه‌اش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابن زیادها و به سود حسین‏ها و حسینی‏ها بوده. در شرایطی که حسین به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین و نفی کننده راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعاً نوعی سربازی است. در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینی‏ها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است


بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صدساله اخیرص83


[ دوشنبه 02/4/26 ] [ 9:50 صبح ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)


(40)


در کتب سیره نوشته‌اند: روزی مردی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد سؤالی دارم. پیامبر فرمودند: آیا می‌خواهی پاسخت را بشنوی؟ عرض کرد بفرمایید. پیامبر فرمود: آمده‌ای از من معنای برّ و نیکی، و اثم و زشتی را سؤال کنی؟ جواب داد آری سؤال من همین است. پیامبر سه انگشت خود را جمع کرد و آرام بر سینه مرد زد و فرمود: این فتوا را از قلبت بپرس، و بعد اضافه کرد: این دل انسان طوری ساخته شده است که پیوندی دارد با نیکی‌ها؛ با نیکی‌ها آرام می‌گیرد ولی بدی‌ها و زشتی‌ها آن را مضطرب و ناراحت می‌کند. درست همان‏گونه که بدن انسان اگر چیزی که با آن تجانس ندارد واردش شود نظم آن را بهم می‌زند و کار ارگان‌های مختلف آن را مختل می‌سازد، روح انسان نیز به واسطه اعمال ناشایست دچار اختلال و ناراحتی می‌شود. آنچه که در میان ما «عذاب وجدان» نامیده می‌شود ناشی از همین عدم تجانس روح است با زشت‌کاری و تباهی.


آشنایی با قرآن، ج 1(صفحه74)


[ یکشنبه 02/4/4 ] [ 9:28 صبح ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)


(39)


نمازخوان‏‌هایی که خودشان نماز را استخفاف می‌کنند یعنی کوچک می‌شمارند (نماز صبحشان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب می‌خوانند) تجربه نشان داده که بچه‌های اینها اصلًا نماز نمی‌خوانند. شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچه‌هایتان نمازخوان باشند، نماز را محترم بشمارید. نمی‌گویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید. اولًا برای خودتان در خانه یک مصلّایی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطه‌ای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر می‌توانید (همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصلّی‏ و جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی‏ انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید. یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که می‌آیستید، جانماز پاکیزه‌ای بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحی برای ذکر گفتن داشته باشید. وقتی که وضو می‌گیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد.


آزادی معنوی(صفحه86)


[ شنبه 02/4/3 ] [ 1:8 عصر ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)


(38)

خوشبختانه یک شعاری که در میان ما زنده مانده و باید آن را بیشتر زنده کنیم و نگه داریم شعار نبوّت است، همین صلوات که در میان ما معمول است و بسیار خوب است. واقعاً وقتی که اسم مبارک پیغمبر اکرم برده می‌شود باید ما صلوات بفرستیم و بلند هم صلوات بفرستیم.
این شعار معنی دارد. وقتی فریادتان را به صلوات بلند می‌کنید می‌خواهید بگویید من به قرآن اعتقاد دارم، من به آورنده قرآن ایمان
دارم، من به محتوای قرآن پایبند هستم، معتقدم و قبولش دارم.


پانزده گفتار(صفحه164)


[ جمعه 02/3/26 ] [ 11:15 عصر ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)


(37)

این یک نکته بسیار روشنی است که زندگی داخلی و خانوادگی هرکس مخصوص خودش است و هرکسی از هر کس دیگر برای داخل زندگی خود رودربایستی دارد و لهذا اگر کسی سرزده داخل زندگی انسان شود، انسان یک حالت فزع و دستپاچگی پیدا می‌کند. قرآن می‌گوید این کار را نکنید، سرزده به خانه کسی وارد نشوید، قبلًا استیناس کنید، یعنی کاری کنید که فزع آنها از بین برود، یعنی خبر و اطلاع بدهید.
در قدیم معمول نبوده است که درِ خانه‌ها را ببندند (و الآن در بعضی دهات همین طور است). در شهرها معمول است که درِ خانه‌ها از پشت بسته است و اگر کسی سرزده هم بخواهد وارد شود در باز نیست؛ باید زنگ و یا کوبه در را بزند تا در را باز کنند. عرب جاهلیت هرگز رسم نداشت که وقتی می‌خواهد داخل خانه کسی شود اطلاع بدهد و اجازه بگیرد و این اجازه گرفتن را دون شأن و کسر شأن خود می‌دانست. اسلام این دستور را آورد که هیچ وقت به خانه کسی سرزده وارد نشوید (حالا ما که وارد نمی‌شویم چون اصلًا در بسته است، اگر در باز هم باشد وارد نشوید) وَ تُسَلِّموا عَلی‏ اهْلِها و سلام هم بکنید، بدون سلام وارد خانه کسی نشوید.


آشنایی با قرآن، ج 4(صفحه78)


[ پنج شنبه 02/3/25 ] [ 9:54 عصر ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(36)

بعضی خیال می‌کنند اینکه افضل اعمال انتظار فرج است، به این معناست که انتظار داشته باشیم امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) با عده‌ای که خواص اصحابشان هستند یعنی سیصد و سیزده نفر و عده‌ای غیرخواص ظهور کنند، بعد دشمنان اسلام را از روی زمین بردارند، امنیت و رفاه و آزادی کامل را برقرار کنند، آن وقت به ما بگویند بفرمایید! ما انتظار چنین فرجی را داریم و می‌گوییم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (یعنی بگیر و ببند، بده به دست من پهلوان!) نه، انتظار فرج داشتن یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می‌آیم!

 

آزادی معنوی (صفحه173)


[ جمعه 02/3/19 ] [ 11:56 عصر ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)


(35)

فضیل بن عیاض مردی است که در ابتدا دزد بود. بعد تحولی در او پیدا شد، تمام گناهان را کنار گذاشت، توبه واقعی کرد و بعدها یکی از بزرگان شد. نه فقط مرد باتقوایی شد، بلکه معلم و مربی عده دیگری شد، درحالی که قبلًا یک دزد سرگردنه‌گیری بود که مردم از بیم او راحتی نداشتند. یک شب از دیواری بالا می‌رود، روی دیوار می‌‏نشیند و می‌خواهد از آن پایین بیاید. اتفاقاً مرد عابد و زاهدی شب زنده‌داری می‌کرد، نماز شب می‌خواند، دعا می‌خواند، قرآن می‌خواند و صدای حزین قرآن خواندنش به گوش می‌رسید. ناگهان صدای قرآن خوان را شنید که اتفاقاً به این آیه رسیده بود: الَمْ یأْنِ لِلَّذینَ امَنوا انْ تَخْشَعَ قُلوبُهُمْ لِذِکرِ اللهِ‏ «2» آیا وقت آن نرسیده که مدعیان ایمان، قلبشان برای یاد خدا نرم و آرام شود؟ یعنی تا کی قساوت قلب، تا کی تجرّی و عصیان، تا کی پشت به خدا کردن؟! آیا وقت روبرگرداندن، رو کردن به سوی خدا نیست؟ آیا وقت جدا شدن از گناهان نیست؟ این مرد که این جمله را روی دیوار شنید، گویی به خود او وحی شد، گویی مخاطبْ شخص اوست؛ همان جا گفت: خدایا! آری، وقتش رسیده است، الآن هم وقت آن است. از دیوار پایین آمد و بعد از آن، دزدی، شراب، قمار و هرچه را که احیاناً مبتلا به آن بود کنار گذاشت.



آزادی معنوی(صفحه42)


[ سه شنبه 02/3/16 ] [ 9:26 صبح ] [ m.f ]

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)


(34)


اگر شما توکل را در قرآن مطالعه کنید- و من در هر جای قرآن توکل آمده است یادداشت کرده‌ام- می‌بینید از تمام اینها هماهنگی عجیبی در مفهوم توکل پیدا می‌شود که انسان می‌فهمد توکل در قرآن یک مفهوم زنده کننده و حماسی است؛ یعنی هرجا که قرآن می‌خواهد بشر را وادار به عمل کند و ترس‌ها و بیم‌ها را از انسان بگیرد، می‌گوید نترس و توکل به خدا کن، تکیه‌‏ات به خدا باشد و جلو برو، تکیه‏‌ات به خدا باشد و حقیقت را بگو، به خدا تکیه کن و از کثرت‏ انبوه دشمن نترس.
توکلِ مسخ شده و وارونه‏
ولی وقتی که شما همین توکل را در میان تفکر امروز مسلمین جستجو می‌کنید، می‌بینید یک مفهوم مرده است. وقتی می‌خواهیم ساکن بشویم و جنبش نداشته باشیم، وقتی می‌خواهیم وظیفه را از خودمان دور کنیم و آن را پشت سر بیندازیم به توکل می‏ چسبیم. مفهوم توکل درست وارونه آن چیزی که قرآن تعلیم داده در افکار ما وارد شده است.


احیای تفکر اسلامی(صفحه58)


[ شنبه 02/3/13 ] [ 10:23 صبح ] [ m.f ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 163602