نکته های معنوی

سفارش های رسول خدا صلی االله علیه و آله به امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام

(4)

پایبندی به اصول اخلاقی

  • در این بخش به پایبندی به اصول اخلاقی توصیه شده و برای تأکید بر پایبندی نسبت به آنها ، به صورت گزاره های دستوری به آن سفارش شده است :


  • نخست به صداقت به عنوان کلیدی ترین ویژگی اخلاقی توصیه شده است و پس از آن برای تاکید نسبت به راستگویی ، با این عبارت که مراقب باش دروغی از دهانت خارج نشود ، بر پایبندی به صداقت اصرار گردیده ، در این راستا و برای اهمیت صداقت از قید «ابداً» استفاده شده است یعنی به هیچ وجه و هیچگاه نباید دروغی گفته شود ، به تعبیر دیگر تا زمانی که انسان زنده است و تا آخرین لحظه ی حیات خود ، لازم است بر صداقت و پرهیز از دروغگویی ، پایبند باشد


  • سپس نسبت به پرهیز کردن از خیانت سفارش شده است ، خیانتی که ریشه ی اصلی آن را در دروغ باید جستجو کرد ، زیرا دروغ نا هما هنگی موضوعی با واقعیت است و شخص خیانتکار نیز در ظاهر خود را خوب جلوه می دهد ، ولی از پشت به انسان خنجر می زند ، و به تعبیر دیگر از اعتماد انسان سوء استفاده نموده ، و در نهایت به انسان خیانت می کند ، در این قسمت با گفتن : «به خیانت جرئت نکن» ، انسان را از خیانت کردن بازداشته است  ، به تعبیر دیگر گاه گفته می شود : خیانت نکن و گاه گفته می شود : به خیانت جرئت نکن ، که تعبیر دوم نشان از آن دارد ، که خیانت کردن در مرحله ی جرئت و پیش از انجام آن نیز کاری ناشایست و قبیح است


  • در مرحله ی بعد به داشتن ترس از خداوند سفارش شده است ، زیرا کسی که از عظمت و بزرگی خداوند ، حساب می برد ، جرئت گناه و نافرمانی را پیدا نمی کند ، البته در اینجا به ترسی از خداوند سفارش شده که با وجود آن ، گویا انسان خداوند را می بیند ، هر چند خداوند با چشم سر قابل دیدن نیست ولی انسان با ایمان، وجود خداوند را در کنار خود احساس می کند و همین احساس ، او را از نافرمانی خداوند باز می دارد


  • سپس به اهمیت دین نزد انسان مؤمن ، و مقدّم داشتن دین بر هر چیز دیگر ، حتی جان و مال انسان سفارش شده است ، چون انسان با ایمان ، جان و مال خویش را برای سعادتِ دنیا و آخرت خود می خواهد و اگر روزی دین او به خطر افتاد ، حاضر است برای محافظت از آن جان و مال خویش را فدا کند ، همانگونه که سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام ، خود و خانواده ی خویش را فدای اسلام نمود


  • و در نهایت به پایبندی به اخلاق نیک و پرهیز از اخلاق ناپسند ، توصیه شده است ، گرچه وقتی از اخلاق نیک سخن گفته می شود ، شامل تمامی اخلاق پسندیده می شود و هر گاه از اخلاق بد سخن به میان می آید شامل تمامی اخلاق ناپسند می گردد ، ولی آنچه از اخلاق خوب و بد به ذهن تبادر می کند ، اخلاق خوب و بدی است که در معاشرت و روابط بین انسان ها نمود دارد ، مانند گشاده رویی و نرمش و مهربانی در جهت مثبت و تندی و خشونت در جهت منفی

 

پیامبر صلی االله علیه و آله به امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند :

 یا علی ! بر تو باد به راستگویی ، و هرگز از دهانت دروغی خارج نشود ، و هرگز به خیانتی جرئت نکن ، و بر تو باد به داشتن ترس از خداوند گویا او را می بینی ، و مال و جانت را در راه دینت بذل کن ، و بر تو باد به داشتن اخلاق نیک و بر حذر باش از اخلاق بد(1)

__________________

1-یَا عَلِیُّ عَلَیْکَ بِالصِّدْقِ وَ لَا تَخْرُجْ مِنْ فِیکَ کَذِبَةٌ أَبَداً وَ لَا تَجْتَرِیَنَّ عَلَى خِیَانَةٍ أَبَداً وَ الْخَوْفِ مِنَ اللَّهِ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ ابْذُلْ مَالَکَ وَ نَفْسَکَ دُونَ دِینِکَ وَ عَلَیْکَ بِمَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ فَارْکَبْهَا وَ عَلَیْکَ بِمَسَاوِی الْأَخْلَاقِ فَاجْتَنِبْهَا(تحف العقول ص 6)

 


[ چهارشنبه 01/5/5 ] [ 11:34 صبح ] [ m.f ]

 

سفارش های رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام

(3)

شناخت آفت های اخلاقی

در این بخش به معرفی آفت های اخلاقی برخی از اعمال پرداخته شده است ، زیرا با شناخت آفت ها می توان از آلوده شدن اخلاق نیک به آنها پیشگیری نمود و موانع رشد رفتارهای اخلاقی را برطرف نمود

  • نخست به معرفی آفت سخن ، که دروغگویی است توجّه شده است ، زیرا مهمترین وسیله ی ارتباطی انسان ها با یکدیگر زبان است ، و سخن گفتن بر اساس واقعیت های زندگی میان انسان ها رد و بدل می شود ، بنا براین اصل در روابط میان فردی ، هماهنگی امور با واقعیات ها است ، زیرا اموری که منطبق با واقعیت نیست در معاشرت و ارتباط میان انسان ها نقش و جایگاهی ندارد ، وکسیکه دروغ می گوید ، چیزی را ابراز می کند که با واقعیت هماهنگ نیست ، لذا پس از کشف حقیقت ، اعتماد میان انسان ها را از بین خواهد برد و جوّی از بی اعتمادی در روابط اجتماعی را پدید خواهد آورد و بدیهی خواهد بود که ادامه این کار ، به گسست رابطه میان فردِ دروغگو و کسانی که به آنها دروغ گفته شده می انجامد


  • و از آنجایی که علم و دانش و اطلاعاتی که انسان در طول زندگی خویش کسب می کند ، در آینده ، سبک زندگی ، برنامه ریزی ها و روابطی که با دیگران دارد تاثیر گذار است ، حفظ این اطلاعات و علوم برای آینده او تاثیر گذار است ، لذا فراموش کردن آنها آفتی برای کار او محسوب خواهد شد ، مثلاً حقوقی که از مردم بر عهده دارد (حق الناس) و باید آنها را ادا نماید ، از اهمیت خاصی برخوردار است  ، لذا فراموش کردن آنها ، از مسئولیت انسان در برابر دیگران چیزی را نمی کاهد یا دانستن حقوقی که در برابر خداوند به عهده انسان است و باید آنها را به موقع ادا نماید ، اگر مورد فراموشی و غفلت قرار گیرد ، لازم است به جبران آن اقدام نمود  


  • از سوی دیگر همانگونه که در قرآن کریم هم اشاره شده ، هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند است ، و عبادت نقس اساسی در سعادتمندی انسان را به عهده دارد ، لذا سستی کردن ، تنبلی و ضعف در بجا آوردن آن ، آفتی برای رسیدن به کمال برای انسان به شمار می آید که باید با آن مبارزه نمود و علت های پدید آمدن آن را برطرف نمود تا عبادت با انگیزه ، اراده و نشاط کافی به انجام رسد  


  • از طرف دیگر ، در روابط فردی و اجتماعی ، گاه انسان نیازمند بخشش و سخاوت  نسبت به همنوعان خویش می شود ، و با بخشیدن ، می توان نیازی را از دیگران برطرف نمود ، امّا در عین اینکه سخاوتمندی یک ارزش اخلاقی محسوب می شود ، منت گذاشتن و به رُخ کشیدن ،آفتی برای آن به شمار می آید که لازم است از آن فاصله گرفت


  • یکی از آفات دیگر که در اینجا مورد توجه قرار گرفته است ، سرکشی ، نافرمانی و گردنکشی است که به عنوان آفتی برای شجاعت ، ذکر گردیده است ، شجاعت که همان شهامت و دلیری است یک ویژگی مثبت اخلاقی به شمار می آید ، همانگونه که ترس ، یک صفت منفی اخلاقی به شمار آمده است ، امّا همین شهامت و دلیری هر چند یک ویژگی مثبت است ولی ممکن است فرد را به وادی ستمگری ، زورگویی و نادیده گرفتن حقوق دیگران ، وارد کند که شایسته است همواره از آن پرهیز نمود


  • یکی دیگر از آفت های اخلاقی به خود بالیدن است که در رابطه با انسان هایی که دارای زیبایی ظاهری هستند مطرح شده است ، به خود بالیدن انسان را از توجّه به ارزش های اخلاقی که جنبه ی اکتسابی دارد باز می دارد ، و زمینه ساز رفتارهای ناپسندی چون غرور ، تکبّر و تحقیر و نادیده گرفتن دیگران می گردد


  • و در این بخش و در نهایت به آفت حسب و نسب پرداخته شده ، حَسَب که نوعی امتیازِ خونی و خانوادگی است و به اصل و تبار یک انسان اشاره دارد ، ممکن است انسان را دچار آفت ِفخر فروشی به دیگران نماید و بر اساس آن یک فرد به امتیازات گذشتگان خود ببالد ، و آن را به رُخ کسانی بکشاند که از چنین امتیازی بر خوردار نباشند ، و با اینکار به تحقیر و کوچک شمردن دیگران بپردازد 


پیامبر صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند :

یا علی ! آفت سخن دروغ است ، و آفت علم فراموشی و آفت عبادت سستی و آفت بخشش منت گذاشتن و آفت شجاعت ستمگری و آفت زیبایی خود بینی و آفت حَسَب ( نژاد و تبار) فخر فروشی است(1)

____________________

 1-یَا عَلِیُّ آفَةُ الْحَدِیثِ الْکَذِبُ وَ آفَةُ الْعِلْمِ النِّسْیَانُ وَ آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ وَ آفَةُ السَّمَاحَةِ الْمَنُّ وَ آفَةُ الشَّجَاعَةِ الْبَغْیُ وَ آفَةُ الْجَمَالِ الْخُیَلَاءُ وَ آفَةُ الْحَسَبِ الْفَخْرُ(تحف العقول ص 6)    

 

 


[ دوشنبه 01/5/3 ] [ 12:42 عصر ] [ m.f ]

سفارش های رسول خدا صلی االله علیه و آله به امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام

(2)

هیچ چیز مانند اینها نمی باشد !

در این بخش از سفارش ها ، به تعیین مواردی پرداخته شده ، که برای انسان ها در رسیدن به کمال از اهمیت بیشتری بر خوردار است ، از جمله به این موارد اشاره شده است :


  • معمولاً تصور انسان ها از فقر و نداشتن ، معطوف به فقر اقتصادی است ، در حالیکه جهل و نادانی که همان نداشتن علم و معرفت است ، سخت ترین فقر است که می توان آن را فقر فرهنگی دانست ، و بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقیِ انسان ریشه در چنین فقری دارد


  • غالباً انسان ها ، سود و زیان را در باره ی مال و دارایی ِ مادی در نظر می گیرند ، در حالیکه هیچ سرمایه ای چون عقل ، سود آور نمی باشد ، زیرا با عقل است که انسان می تواند سرمایه های مادی و معنوی خویش را درجهتی بکار گیرد که سود آور باشد و مال و دارایی به تنهایی ، قدرت تفکر و اندیشیدن ندارد !


  • از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است ، همواره از تنهایی و تنها ماندن ، نگران بوده است و مقصود از این تنهایی ، این است که ارتباط انسان با دیگران گسسته شود ، در این سفارش به نقش عُجب و خود بینی در تنها ماندن انسان اشاره شده است ، زیرا کسی که خود را می بیند ، دیگران را نمی بیند  و در ذهن و روح خود جایی را برای توجه به نقش و تاثیر دیگران در زندگی و پیشرفتِ خود قائل نیست ، لذا از این جهت در تنهایی وحشتناکی قرار می گیرد ، و وحشتناک بودن آن بدین جهت است که اخلاق ناپسندی در فکر او راه پیدا کرده است


  • از سوی دیگر هر انسانی در زندگی نیاز به یک پشتیبان دارد که در موارد نیاز به کمک او بشتابد ، البته مقصود از این پشتیبان ، کمک های فکری است که از سوی فردی آگاه به انسان شود ، تا انسان از اشتباهات و لغزش های خسارت بار درامان باشد ،  و این پشتیبانی ، مشورت کردن با افرادی است که بتوانند راهنمایی درستی در جهات مادی و معنوی برای انسان داشته باشند


  • همانگونه که ذکر گردید عقل سود مند ترین سرمایه برای انسان است که هم دنیای انسان را آباد می کند و هم آخرت انسان را ، ولی به شرطی که عقل را بکار انداخت و بدون  فکر و اندیشه کاری را انجام نداد ، یکی از جنبه هایی که می توان در آن اندیشه نمود ، آینده نگری و در نظرگرفتن نتیجه و عاقبت کارها می باشد ، که از آن به «تدبیر کردن» تعبیر می شود ، لذا کسیکه چنین آینده نگری را داشته باشد ، کمتر دچار لغزش و اشتباه خواهد شد و از سلامت مادی و معنوی بیشتری بهره خواهد برد


  • در این راستا یکی از جنبه های ، عاقبت اندیشی ، در نظر گرفتن سودمندی اخلاق پسندیده و زیان های اخلاقِ ناپسند برای انسان است ، چون اینگونه آینده نگری باعث می شود ، انسان تلاش کند  ، رذایل اخلاقی را از خود دور ، و خود را به فضائل اخلاقی بیاراید ، زیرا هیچ شرافت و فضیلتی برای انسان همچون اخلاق نیک نیست ، و اگر چنین اخلاقی در شخصیت انسان رسوخ پیدا نماید ، موجب ارزشمندی انسان در زندگی دنیا و کمک به آبادی آخرت انسان خواهد شد


  • و همانگونه که در فراز های قبل ملاحظه شد ، عقل و اندیشه ، نقش فراوانی در رشدِ معنوی و اخلاقی انسان ، به عهده دارد و لازمه ی این موضوع آن است که ما مسیر عبادت و بندگی خدا را بر اساس فکر و اندیشه ، بنا کنیم و عبادت ما از روی اندیشه و تفکر باشد ، که از ارزش بالاتری بر خوردار خواهد بود


پیامبر صلی االله علیه و آله به امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند:

:یا علی !  هیچ فقر و نداری مانند جهل و نادانی نیست ، و مالی سودمند تر از عقل نمی باشد ،  و تنهایی هراسناکی به مانند خود بینی نمی باشد ، و پشتیبانی بهتر از مشورت کردن نیست ، و عقلی چون آینده نگری نمی باشد ، و شرافتی مانند اخلاق نیک نیست ، و عبادتی مانند فکر کردن نمی باشد(1)

_________________

1- یَا عَلِیُّ إِنَّهُ لَا فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ الْجَهْلِ وَ لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَحْسَنُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ وَ لَا حَسَبَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ وَ لَا عِبَادَةَ کَالتَّفَکُّر(تحف العقول ص 6)


[ یکشنبه 01/5/2 ] [ 2:55 عصر ] [ m.f ]

 

سفارش های رسول خدا صلی االله علیه و آله به امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام

(1)

تأثیر یقین در رفتار انسان

  • در این سفارش پیامبر اسلام صلی االله علیه و آله به تأثیری که یقین در رفتار انسان دارد اشاره می کنند  ، از این جهت که وقتی انسان به چیزی یقین داشته باشد ، شک و تردید او نسبت به آن از بین می رود و آن را حتمی و قطعی خواهد دید و به تحقق آن اطمینان پیدا خواهد کرد ، لذا به راحتی بر اساس یقین خود رفتار خواهد نمود .


  • کسی که باور و یقین دارد که رضایت خداوند در هر کاری مهم است  ،  مخالفت و نارضایتی دیگران در آن کار، برای او مهم نخواهد بود ، چه برسد به اینکه بخواهد به هر قیمتی دیگران را راضی نگاه دارد ، هر چند با نارضایتی و خشم خداوند همراه باشد


  • کسیکه یقین دارد که خداوند نعمت هایی را در اختیار او قرار داده و اگر صلاح نمی دانست، این نعمت ها را در اختیار او قرار نمی داد ، دیگر به ستایش و یا سرزنش غیر خداوند نمی پردازد ، چون می داند آنچه خدا مصلحت دانسته به او رسیده لذا جز خدا را ستایش نمی کند ، و آنچه را خداوند مصلحت ندانسته ، به او نرسیده است ، پس کسی را مذمت نمی کند


  • از این رو فردی که به خداوند یقین دارد ، می داند رزق و روزی او بر اساس حرص زدن ، زیاد نمی شود ، و نارضایتی کسی ، مانع روزی انسان نمی شود


  • چنین شخصی می داند ، خداوند بر اساس فرمان خویش و بخششی که نسبت به بندگان دارد ، آرامش و نشاط را در یقین و رضایت ( از خویش) قرار داده ، و غم و اندوه را درشک و تردید و نارضایتی گنجانده است


  • پس کسیکه می خواهد در زندگی آرامش و نشاط داشته باشد ، شایسته است ، یقین خود را به خداوند بیفزاید و شک و تردید و ناخشنودی خود را ، از خداوند و افعال الهی دور نماید

پیامبر صلی االله علیه و آله به امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند :

یا علی !  همانا از نشانه های یقین آن است که با به خشم درآوردن خدا ،کسی را خشنود نسازی و به آنچه خدا عطا کرده دیگری را ستایش نکنی ، و آنچه را خداوند عطا نکرده ، (برای آن ) دیگری را سرزنش نکنی ( و بدانی) که حرص زدن انسانِ حریص، جلب روزی نمی کند ، و ناخشنودی کسی ، مانع روزی رسیدن نمی شود ، ( و بدان که) خداوند بر اساس حکم و بخشش خویش ، آرامش و نشاط را در یقین و رضایت ( از خود ) قرار داده و غم و اندوه را در تردید و نارضایتی گنجانده است .(1)

_____________________

 1-یَا عَلِیُّ إِنَّ مِنَ الْیَقِینِ أَنْ لَا تُرْضِیَ أَحَداً بِسَخَطِ اللَّهِ وَ لَا تَحْمَدَ أَحَداً بِمَا آتَاکَ اللَّهُ وَ لَا تَذُمَّ أَحَداً عَلَى مَا لَمْ یُؤْتِکَ اللَّهُ فَإِنَّ الرِّزْقَ لَا یَجُرُّهُ حِرْصُ حَرِیصٍ وَ لَا تَصْرِفُهُ کَرَاهَةُ کَارِهٍ إِنَّ اللَّهَ بِحُکْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الْفَرَحَ فِی الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِی الشَّکِّ وَ السَّخَط (تحف العقول ص 6)

 


[ شنبه 01/5/1 ] [ 1:53 عصر ] [ m.f ]

18-غدیر خُمّ در کجا بوده و چه اتفاقی در آنجا افتاده است ؟

پاسخ :

غدیر خم مکانی در بین مکه و مدینه است (1) که در شرق «جحفه» قرار گرفته و امروزه به آن « الغربه » می گویند (2) و آن روز هجدهم ماه ذی حجه است ، که در آن روز رسولخدا صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را در حضور جمع بسیاری از مردم به خلافت پس از خود منصوب کردند و چنین گفتند : هر کس من مولای او هستم ، پس علی (ع) نیز مولای او می باشد (3)                

___________________

1-النهایة فی غریب الحدیث و الأثر ،ج‏2،ص:81

2- فرهنگ اعلام جغرافیایى-تاریخى در حدیث و سیره نبوى ،ص:288

3-مجمع البحرین ج 3 ص 420


[ جمعه 01/4/17 ] [ 2:2 عصر ] [ m.f ]

 

 17-شایعه کشته شدن پیامبر صلی الله علیه و آله در کدام جنگ ، مطرح شد؟

پاسخ :

پیامبر (ص) در جنگ اُحد ، گروهی از تیر اندازان را در قسمتی از کوه ، گمارده بود و به آنان فرمان داده بود که در هیچ حالی آنجا را رها نسازند ، چه مسلمانان پیروز شوند ، یا شکست بخورند ، ولی گروهی از مسلمانان که شکست مشرکین و عقب نشینی آنان را در حمله ی نخست مشاهده نمودند ، برای جمع آوری غنائم از کوه سرازیر شده و سنگر خود را رها ساختند و مشرکین از این فرصت استفاده نموده و از آنجا به مسلمین هجوم آورده ، و تعدادی از آنان را به شهادت رساندند ، و در این میان فردی فریاد زد که محمد (ص) کشته شد !!   با شنیدن این سخن بسیاری از مسلمانان پا به فرار گذاشته ، و جز تعداد اندکی چون حضرت علی علیه السلام و ابو دجانه انصاری همراه پیامبر(ص) باقی نماندند ، و کار به جایی رسید که مسلمانان فراری با خود می گفتند ؛ کاش! کسی برای ما از ابو سفیان امان نامه بگیرد ، و گروهی می گفتند ؛ اگر محمد (ص) پیامبر بود ، کشته نمی شد ، پس به دین سابق خود برگردید ( مشرک شوید ) !!! در اینجا بود که قرآن (1) به توبیخ و سرزنش فراریان و تردید کنندگان می پردازد ( و این پیام ) را به آنها می دهد که ؛ حضرت محمد (ص) انسانی است که وظیفه دارد رسالت الهی را به بندگان خدا برساند ، و رسالت او فراگیر است و با مرگ پیامبر(ص) خاتمه نمی یابد ، همانگونه که در مورد پیامبران پیشین چنین بوده است که با مرگ یا شهادت آنان ، دین آنها از بین نرفت (2)

----------------------------

1-آل عمران/144

2-تفسیر الکاشف، ج‏2، ص: 170

 


[ سه شنبه 01/3/24 ] [ 10:18 صبح ] [ m.f ]

 

 16-چرا خداوند سبب پیروزی مسلمانان در جنگ بدر را به خود نسبت می دهد ؟

پاسخ :

از آنجایی که مسلمانان در جنگ احد ، گرفتار شکست شده بودند ، و شکست در جنگ باعث تضعیف روحیه ی آنان شده بود (1) ، خداوند در سوره ی آل عمران آیه ی 123 سبب پیروزی مسلمانان در جنگ بدر را یاری الهی معرفی می کند ، بدین صورت که به دل های آنان استحکام بخشید ، فرشتگان الهی را به یاری آنان فرستاد و در دل دشمن ترس و وحشت افکند (2) و این در حالی بود که تعداد مسلمانان 313 نفر بود و تعداد مشرکین نزدیک به هزار نفر ، مسلمانان یک اسب بیشتر نداشته ولی مشرکین دارای صد اسب بودند ، و هدف از این آیه این است که به مسلمانان یاد آوری نماید ، که پیروزی در یک مرحله پیروزی قطعی محسوب نمی شود و شکست نیز در یکجا ، شکست نهایی به حساب نمی آید بلکه پیروزی نهایی از آنِ شکیبایانِ ثابت قدم و پرهیزکاران با اخلاص است (3)

------------------

1- تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج‏2، ص: 325

2-الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ص: 88

3-تفسیر الکاشف، ج‏2، ص: 151

 


[ دوشنبه 01/2/19 ] [ 12:16 صبح ] [ m.f ]

 15-آیه ی 94 سوره ی حِجر در چه زمانی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد ؟

پاسخ :

پیامبر صلی الله علیه و آله در طول سیزده سالی که در مکه بسر می بردند ، در طول سه سال ، دعوت خود را آشکار نمی کردند ، تا اینکه آیه 94 سوره ی حِجر نازل شد و به پیامبر(ص) دستور داد ، دعوت خویش را علنی نماید : فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکین‏ : پس آنچه را مامور هستی آشکار کن و از مشرکین روی گردان (1) پس از نزول این آیه بود که پیامبر(ص) بر بلندی سنگی ایستاد ، و ندا کرد ای جماعت قریش و ای گروه عرب ، شما را به عبادت خداوند متعال و کنار گذاشتن بت ها و همتایانی برای خدا ، دعوت می کنم ، من را اجابت نمایید تا بر اثر آن مالک عرب شوید و غیر عرب دین شما را بپذیرد و در بهشت آقا و سرور باشید (2) ولی آنان نه تنها دعوت پیامبر(ص) را نپذیرفته ، بلکه به مسخره کردن ایشان روی آوردند .!

------------------------

1-البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص: 389

2-إعلام الورى بأعلام الهدى ،ج‏1،ص:106


[ پنج شنبه 01/1/18 ] [ 12:34 عصر ] [ m.f ]

 14-حضرت ابوطالب علیه السلام چه جایگاهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله داشته است ؟

پاسخ :

حضرت ابوطالب علیه السلام عموی بزرگوار پیامبر(ص) بوده است که پس از یتیم شدن پیامبر(ص) کفالت حضرت را بر عهده گرفته و به همراه همسر گرامیشان فاطمه بنت اسد ، پیامبر(ص) را در دوران طفولیت بزرگ نموده اند و فاطمه بنت اسد چون مادری مهربان از پیامبر(ص) نگهداری نموده است (1) حضرت ابو طالب (ع) تا زنده بودند دست از حمایت برادر زاده ی خویش (پیامبر(ص)) بر نداشت و تا ایشان زنده بود  مانع  آزار و اذیت کفار قریش نسبت به پیامبر(ص) بوده است و همواره فرزند خویش ( امام علی (ع)) را تشویق و ترغیب به دفاع و حمایت از پیامبر (ص) می نمود (2) پس از رحلت ابو طالب (ع) ، پیامبر بسیار اندوهناگ گردیده و بخاطر این مصیبت و مصیبت از دست دادن همسرشان ، کمتر از خانه خارج می شدند (3) و در هنگام وفت عمویشان ابوطالب خطاب به عموی خود فرمودند :  عموجان ! من را در کودکی پرورش دادی ، در بزرگسالی از من حمایت کردی و در یتیم بودنم از من نگهداری کردی ، پس خداوند بهترین پاداش را نصیبت گرداند (4) و صاحب نظران گفته اند که در خواست پاداش از خداوند برای ابو طالب (ع) دلیل بر ایمان ایشان به اسلام و پیامبر(ص) داشته است (5)

------------------------

1-رک : بحار الانوار  ج 38  ص 294

2- رک : بحار الانوار  ج 35  ص 120

3- رک : بحار الانوار ج 19  ص 21

4- موسوعة التاریخ الاسلامی ، الیوسفی، الشیخ محمد هادی    جلد : 1  صفحه : 635

5-البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص: 279


[ جمعه 01/1/5 ] [ 11:27 عصر ] [ m.f ]

 

 13-حضرت خدیجه (علیها السلام) چه جایگاهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله داشته است ؟

پاسخ :

همانگونه که می دانیم حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین بانویی است که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورده است و تمام آنچه را که از جانب خداوند بر پیامبر (ص) نازل شده ، تصدیق نموده است ، و پشتیبان پیامبر(ص) در امر رسالت بوده ، هر گاه پیامبر(ص) از ناحیه ی مردمی که او را انکار می کردند چیزی می شنید که باعث آزردگی ایشان می شده است ، حضرت خدیجه سلام الله علیها کسی بوده که به پیامبر(ص) تسلّی خاطر می داده است و او را تصدیق می نمود و بار مشکلات را برای پیامبر(ص) تخفیف می داده است (1)

هنگامیکه نزد پیامبر(ص) نامی از حضرت خدیجه سلام الله علیها برده می شد ایشان گریه می فرمودند و می گفتند ، کجا مثل خدیجه پیدا می شود ؟! ، او زمانی که مردم  من را تکذیب می کردند من را تصدیق نمود ، و پشتیبان در دین خداوند بود ، و من را با دارایی خود یاری نمود ، ، خداوند  به من فرمان داده است که خدیجه را به خانه ای از مروارید در بهشت بشارت دهم که هیچ رنج و سختی در آن نمی باشد (2)

---------------------

1-رک : البدایة و النهایة    ج‏3   ص 23   

2-بحار الأنوار ،ج‏43،ص:131

 


[ پنج شنبه 01/1/4 ] [ 1:4 صبح ] [ m.f ]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 163632