گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)
(28)
ما علی علیه السلام را که شیر خدا میدانیم، مرد خدا میدانیم، چون در دو جبهه از همه مردتر بود: یکی جبهه بیرونی، اجتماعی، میدانهای مبارزه که هر پهلوانی را به خاک میافکند و از آن مهمتر، جبهه درون خودش که بر خودش مسلط بود؛ ارادهاش بر هر میلی، بر هر شهوتی، بر هر اندیشهای حاکم بود. این داستان که مولوی آن را در مثنوی آورده، چقدر از نظر مردی و قوّت اراده، فوق العاده است! چه تابلوی عالی و لطیفی است که یک جوان بیست و چهار پنج ساله، دشمن بسیار نیرومند خودش را به خاک افکنده است، میرود روی سینهاش مینشیند تا سرش را از بدن جدا کند. او به صورت علی علیه السلام تف میاندازد. طبعاً علی ناراحت میشود. موقتاً از بریدن سر او صرف نظر میکند. چند لحظهای قدم میزند، بعد برمیگردد. دشمن میگوید: چرا رفتی؟ میگوید: برای اینکه اگر در آن حال سر تو را بریده بودم، به حکم خشم خودم بریده بودم نه برای انجام وظیفهام و در راه هدفم و در راه خدا. اینقدر آدم بر خودش، بر اعصاب خودش، بر خشم خودش، بر رضای خودش مسلط باشد!
آزادی معنوی(صفحه237)