سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته های معنوی

 دعای هشتم صحیفه سجادیه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ...  تَعَاطِی الْکُلْفَةِ 

خداوندا من از انجام کاری که خود را به رنج و زحمت بیفکنم به تو پناه می برم

خود را به زحمت نینداز

انسان گاه برای رسیدن به مقصود خویش ( با وجود راه های آسان ) از راه های سخت و دشوار ، اقدام نموده و خود را به زحمت می افکند ، در اینجا ممکن است برخی دلیلی برای پیمودن راه دشوار داشته باشند، که باید دید آیا دلیل آنان با معیارهای عقلانی و اخلاقی سازگاری دارد یا نه ؟ مثلاً اگر انسان مهمانی را به خانه خویش دعوت نموده است و می خواهد از او پذیرایی نماید ، اگر بخواهد از آنان پذیرایی پر هزینه ای را به عمل آورد که با وضعیت مالی او تناسبی ندارد  ، در اینجا خود را به زحمت افکنده و هم در معرض اسراف قرار گرفته که امری ناپسند خواهد بود

از سوی دیگر گاه خود را به سختی انداختن با نوعی تظاهر و خود نمایی همراه است که آن نیز رفتاری از روی اخلاص نمی باشد بلکه با نیت نشان دادن به دیگران صورت گرفته است ، امام علی علیه السلام می فرمایند : ( چنین) خود را به زحمت افکندن  از اخلاق منافقین است (1) لذا معیار چنین رفتاری را ، انجام کارهایی دانسته اند که فایده ای برای انسان ندارد (2) حتی گفته شده به کسی که ادعای علم و دانستن نماید ولی عالم و دانشمند نباشد (3) نیز «تکلّف کننده» گفته می شود که خود ( و دیگران) را با چنین ادعایی به رنج و زحمت انداخته است .

---------------------

1- التکلف من أخلاق المنافقین ( غرر الحکم ص 478)

2-و المتکلف‏ : المتعرض لما لا یعنیه ( مجمع‏ البحرین ج : 5  ص :  115)‏

3-و المتکلف‏:الذی یدعی العلم و لیس بعالم‏ (مجمع البحرین)


[ شنبه 101/7/30 ] [ 12:12 صبح ] [ m.f ]

دعای هشتم صحیفه سجادیه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ...  سِنَةِ الْغَفْلَةِ

خداوندا من از خواب غفلت به تو پناه می برم

خواب غفلت

انسان هنگامیکه به خواب می رود حواس ظاهری او از کار می افتد و هوشیاری خود را از دست می دهد و هنگامیکه از چیزی غافل می شود ، حالت توجّه او نسبت به آن چیز کاهش یافته و گاه دچار فراموشی می گردد .


و زمانیکه خواب را در مورد غفلت بکار می برند ، گویا انسان به خواب رفته و از حوادث و وقایع پیرامون خود به کلی بی خبر است ، از سوی دیگر در فرهنگ دینی بکار بردن اصطلاح «خواب غفلت» به حالتی اطلاق می شود که انسان از یاد خداوند دور شده و زمینه برای حضور شیطان و وسوسه های او برای انسان فراهم گردیده است.


در سخنان اهل بیت علیهم السلام نیز حالت غفلت و یاد خداوند را در مقابل یکدیگر قرار داده اند ، در نیایشی از امام سجاد علیه السلام آمده است : وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ : خداوندا من را در زمان غفلت با یاد خودت هوشیار ساز (1) لذا در این بخش از دعا با پناه بردن به خداوند از خداوند در خواست می شود که انسان دچار خواب غفلت نگردد و در سایه ی یاد خداوند از غفلت رهایی یابد .

-------------------------

1-دعای بیستم صحیفه سجادیه


[ شنبه 101/7/23 ] [ 11:10 عصر ] [ m.f ]

 

دعای هشتم صحیفه سجادیه

(10)

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ...  مُخَالَفَةِ الْهُدَى

خداوندا من از مخالفت و ستیزه کردن با هدایت به تو پناه می برم

مخالفتی که انسان را گمراه می کند !

دو آفتی که انسان را از پیمودن راه الهی باز می دارد یک پیروی از هوا و هوس بود که در فراز قبل به آن اشاره شد ، و یکی مخالفت و دشمنی با راه هدایت که راه انبیا و اولیای الهی می باشد ،  این مخالفت گاه بخاطر خطای فکری و شناختی است که برای فرد یا گروهی پیش آمده و یا به علت پیروی از خواسته های نفسانی است که بر خلاف راه انبیا و اولیای الهی می باشد ،  به تعبیر دیگر گاه هوا و هوس ها آنچنان  در نظر انسان زینت می یابد ، که نا حق را حق  و حق را باطل می بیند و یا اینکه ضمن اینکه حق را تشخیص می دهد بخاطر غلبه نفس امّاره بر فکر و رفتار او قدرت مخالفت با آن را نخواهد داشت


لذا در روایات مشاهده می کنیم که انسان را از پیروی از خواهش های نفسانی باز داشته اند و علت آن را باز دارندگی از راه حق عنوان کرده اند  ،  لذا در روایتی از امیر مؤمنان علیه السلام وارد شده که فرمودند : من از دو چیز بر شما بیمناکم ؛ یکی پیروی از هوا و هوس و دیگری آرزوی طولانی ، امّا پیروی از هوا و هوس انسان را از حق باز می دارد و آرزوی طولانی ، موجب فراموشی آخرت می گردد (1) از سوی دیگر در قرآن کریم پیروی از خواهش های نفسانی را موجب انحراف و گمراهی از راه الهی  دانسته است : «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَیضِلَّک عَنْ سَبیلِ اللَّه» : «از هوا و هوس پیروی نکن چون تو را از راه خداوند گمراه می کند » (2) که با ضمیمه کردن روایت فوق با آیه قرآن می توان نتیجه گرفت ، که راه حق راهی است که انسان را به راه خداوند ، هدایت نماید .

----------------------------------------

1-إِنَّمَا أَخَافُ عَلَیکمُ اثْنَتَینِ اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ یصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَینْسِی الْآخِرَةَ

2-ص/126

 


[ جمعه 101/7/22 ] [ 10:54 عصر ] [ m.f ]

دعای هشتم صحیفه سجادیه

(9)

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُتَابَعَةِ الْهَوَى

خداوندا من ازاینکه پیرو هوای نفس باشم به تو پناه می برم

مشکلات انسان از هوای نفس است

هوا وهوس به تمایلات و خواهش های درونی انسان اطلاق می شود که پیروی از آنها انسان را از مسیر مستقیم عبودیت و ارزش های اخلاقی و معنوی دور می کند ، هر چند ممکن است ، خواهش های درونی به خودی خود چیز حلالی بوده و غیراخلاقی نباشد ولی دنبال روی از آنها انسان را از امور معنوی باز می دارد مانند اینکه انسان فقط به دنبال لذت جویی باشد هرچند لذت های حلالی هم باشد ولی افراط در لذت جویی و بیرون رفتن از حالت تعادل در استفاده از لذت های مادی ، زمینه هوا پرستی را در انسان پرورش داده و رشد می دهد.


حال اگر خواهش های درونی اموری غیر اخلاقی وناپسند باشد ، پیروی از آنها از ابتدا ، رفتارنادرستی بوده و بدیهی خواهد بود که پیروی از یک امر نادرست ، نتایج غلط و نادرست دیگری را در پی خواهد داشت ، که ضمن اینکه به آخرت انسان ضرر می زند ، ممکن است ضرری مادی نیز برای آدمی در پی داشته باشد ، از سوی دیگر در آموزه های دینی  ، همیشه خدا جویی و خدا خواهی معیار اصلی برای یک فرد مسلمان قرار داده شده  و انسان مؤمن موظف است خواسته ی درونی خود را با معیار های الهی بسنجد ، اگر با آنها مطابقت داشت ، آن را انجام دهد و اگر با آن تطابق نداشت آن را کنار بگذارد  ، و تجربه ثابت کرده اگر معیارهای الهی ملاک عمل انسان باشد هم فرد به سعادت می رسد و هم جامعه .


[ پنج شنبه 101/7/21 ] [ 9:18 صبح ] [ m.f ]

 

دعای هشتم صحیفه سجادیه

(8)

اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ .......    وَ مَلَکَةِ الْحَمِیَّةِ

خداوندا من از تعصّب بی جا به تو پناه می برم

هواداری از روی نادانی


کلمه «حمیّت » را به معنای تعصّب معنا کرده اند و به قرینه ی اینکه امام علیه السلام در این فراز از دعا از «حمیّت» به خداوند پناه می برند این تعصّب یک تعصّب بی جا خواهد بود ، و مقصود از آن در اینجا هواداری های افراطی و جانب داری هایی است که از موضوعی یا  فردی به ناحق صورت می گیرد، بدون اینکه منطقی بر آن حکمفرما باشد این جانب داری ها می تواند خانوادگی ، قبیله ای ، یا حزبی باشد ، و افراد بر اثر این «حمیّت» ، چشم بسته ازچیزی طرفداری می کنند و به حق و باطل آن کار ندارند و این موضوعی است که بشر در طول تاریخ گرفتار آن بوده است.


امروزه این موضوع را ما در ورزش ، سیاست و گروه های اجتماعی مشاهده می کنیم ، که از هم حزبی و هم گروهی خود به هر قیمتی طرفداری می کنند ، هر چند به ضرر مادی و معنوی طرف مقابل بینجامد ، در حالیکه اگر معیارِ طرفداری و جانبداری انسان ، حق باشد ، وانسان همواره ازحق طرفداری نماید ، از بسیاری از مشکلات اجتماعی پیش گیری خواهد شد ، ولی آنچه در اینجا مهم است ، تشخیص حق و باطل بودن راه ها ، کارها و عقیده ها است که اگر تشخیص به درستی صورت نبپذیرد ، پیامدهای مادی و معنویِ طرفداری از آن ، گریبانگیر انسان ها می گردد.

 


[ یکشنبه 101/7/17 ] [ 9:41 عصر ] [ m.f ]

دعای هشتم صحیفه سجادیه

(7)

اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ ..........إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ

 ‏خداوندا من از پافشاری شهوت به تو پناه می برم

پافشاری شهوت

هر انسانی دارای خواهش های نفسانی و تمایل برای درک  لذت  می باشد ، علاوه بر اینکه برخی از لذت ها و تمایلات نفسانی حرام و ممنوع می باشد ، بدیهی خواهد بود که از تمایلات حرام باید پرهیز نمود و به لذت هایی نیز که حرام نیست نباید میدان داد ، تا لذّت گرایی و هوا پرستی بر انسان غلبه پیدا نکند ، از سوی دیگر تقویت نیروی عقل باعث می گردد که خواسته های نفسانی در وجود انسان ، کاهش پیدا کند و از فشار درونی آن و شهوت گرایی انسان کاسته شود ، امام علی علیه السلام می فرمایند : زمانی که عقل کامل گردد ، شهوت ضعیف می گردد (1)


تقویت عقل به این معنا است که انسان به پیامدها و عاقبتِ شهوت گرایی و اطاعت از خواسته های نفسانی بیندیشد ، و خود را اسیر و در بند شهوت و هوا و هوس خویش نگرداند ، امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند : چه بسا لحظه ای شهوت که غمی طولانی را در پی خواهد داشت (2) به این معنا که اگر انسان اندیشه ی خود  را بکار بندد  و به نتیجه ی لذت گرایی خود فکر کند ، حاضر نخواهد بود ، خود را با  زمان اندکی از لذت از سعادت ابدی محروم نماید ، و مقصود از «غم طولانی» در سخن امام علی (ع) آن است که انسان بعد از اینکه شهوت در وجودش فروکش کرد و عقل خویش را بکار بست و به اشتباهی که از او سر زده فکر نمود ، در آن زمان است که پشیمان شده و بر خطایی که از او سر زده اندوهناک خواهدگردید .

-----------------------

1-إذا کمل العقل نقصت الشهوة( غررالحکم ص 52)

2-کَمْ مِنْ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِیلًا ( وسائل الشیعه ج 15 ص 210 )


[ پنج شنبه 101/7/14 ] [ 12:52 عصر ] [ m.f ]

دعای هشتم صحیفه سجادیه

(6)

اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ ..........شَکَاسَةِ الْخُلُق‏

خداوندا من از اخلاق بد و ناپسند به تو پناه می آورم

 

بد اخلاق نباش !

 

یکی از مهمترین هدف های اخلاق ، توانایی برای ارتباط بهتر و مناسب با همنوعان خویش است ، و بدون داشتن اخلاق نیک ، معاشرت و زندگی با سایر انسان ها به سختی و دشواری امکان پذیر خواهد بود ، و هنگامیکه از اخلاق پسندیده سخن به میان می آید ، شامل احترام به حقوق و حرمت نهادن به آنان نیز می گردد ، زیرا کسیکه اخلاق نا پسندی دارد ، حرمت و احترامی را که باید در باره ی دیگران رعایت کند ، نادیده خواهد گرفت .


از سوی دیگر اخلاق ناپسند ، شامل همه ی رذائل اخلاقی می شود ولی آنچه در نگاه نخست به ذهن می رسد ، مقصود از اخلاق ناپسند بیشتراخلاقی است که در معاشرت و ارتباط انسان ها با یکدیگر مورد نظر می باشد ، رفتارهایی چون تند خویی ، بد زبانی ، ناسزا گویی ، پرخاشگری و مانند آن ، که باعث رنجیدگی و آزردگی انسان ها از یکدیگر می شود .


از طرف دیگر ، انسان در موضوعِ «اخلاق ناپسند» یا رابطه ی خود را با دیگران با بدی آغازمی کند یا هر چند آغازگر نباشد ولی در مقام مقابله به مثل با اخلاق ناپسند پاسخ می دهد  ، مثلاً اگر کسی به انسان ناسزا گفت او هم با ناسزا پاسخ او را می دهد ، که هر دو از نظر اخلاقی رفتارِ نادرستی می باشد ، بنابراین اگر کسی با اخلاق ناپسندی با انسان رفتار کند دلیل نمی شود ما نیز رفتاری همانند او داشته باشیم بلکه یا سکوت می کنیم یا بارفتاری مناسب و اخلاقی ، پاسخ او را می دهیم .


[ پنج شنبه 101/7/14 ] [ 12:8 صبح ] [ m.f ]

دعای هشتم صحیفه سجادیه

(5)

اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ .......... وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ

خداوندا من از قناعت اندک( خویش) به تو پناه می آورم

نیاز به قناعت بیشتر!

  • برخی گفته اند : قناعت به معنای بسنده کردن به آن چیزی است که دراختیار انسان است، و این بسنده کردن در دو حالت برای انسان تصور می شود : یکی در حالت فقر و یکی در حالت ثروت ، بنابراین قناعت نمودن مربوط به زمانی نیست که انسان از نظر داشته های مادی دستش خالی است ، بلکه قناعت در حالتی که آدمی از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی نیز به سر می برد قابل تصور است ، به تعبیر دیگر قناعت را می توان نوعی مدیریت اقتصادی در زندگی دانست که بر اساس آن انسان از ریخت و پاش و اسراف پرهیز می نماید.


  • از سوی دیگردر قناعت کردن همیشه نوعی آینده نگری و عاقبت اندیشی نیز وجود دارد ، و باتوجّه به آن فرد قانع ، پیش بینی می کند که اگر با بی نظمی و دلبخواهی بخواهد هزینه کند در آینده دچار مشکل و بحران اقتصادی خواهد شد که به دنبال خود با سختی های مادی ومعنوی فراوانی روبرو می گردد که عبور از آن به آسانی صورت نمی پذیرد ، البته باید توجّه داشت ، قناعت تنها در باره ی امور مادی و اقتصادی نیست ، و انسان می توان در همه ی مسائل زندگی به نوعی قانع باشد ولی هنگامیکه از قناعت سخن به میان می آید بیشتردر مورد امور مادی بکار برده می شود.


  • از جهت دیگر قناعت را می توان جزء فضائل اخلاقی به شمار آورد ، که در کنار آن ، اخلاق پسندیده ی دیگری چون رضایت مندی و شکر گذاری نیز وجود دارد ، هر چند به نظر می رسد احساس رضایت ، پایه و اساس برای صفت قناعت در انسان باشد ، و هنگامیکه انسان در زندگی فردی راضی باشد خواه نا خواه به دنبال آن شکر گزاری و سپاسگزاری نیز تحقّق پیدا خواهد نمود .

 


[ شنبه 101/7/9 ] [ 11:59 صبح ] [ m.f ]

دعای هشتم صحیفه سجادیه

(4)

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ........ وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ

خداوندا ! من از ضعفِ صبر به تو پناه می آورم


وقتی صبر ندارد !


  • زندگی دنیا با انواع ناملایمات و سختی ها ، آمیخته شده و انسان چاره ای جز رویارویی با آنها ندارد ، در هنگام روبرو شدن با مشکلات یا انسان تسلیم آنها می گردد و مانند فردی که در آب رودخانه ی پرخروشی افتاده است ، خود را به دست جریان آب داده تا آب او را به هر جا که می خواهد ببرد ، و یا اینکه تسلیم مشکلات نمی گردد و مانند فردی که در آب افتاده ، برای نجات خود از ورطه ای که گرفتار آن شده ، فریاد بر می آورد و کمک می خواهد  و یا خود تلاشی می کند و به دنبال دست آویزی می گردد که خود را از بحران پیش آمده رها سازد.


  • امّا مشکلاتی که در زندگی پیش می آید ، متفاوت است ؛گاه مصیبتی است که بر انسان وارد شده ، و انسانِ مصیبت زده بطور طبیعی به بی تابی و آه و فغان روی می آورد و چه بسا زبان به کفر و ناسپاسی باز می کند ، در اینجا به  حکمِ صبر و شکیبایی در برابر مصیبت وارده ،  استقامت ورزیده و برای مصیبت ، حِکمَتی قائل می شود که توجّه به آن حکمت ، تحمّل آن را برای انسان آسان می کند ، و گاه انسان در برابر حرامِ الهی قرار می گیرد که نفسِ او به انجام آن  تمایل دارد ولی با استمداد از خداوند در برابر حرام ایستادگی می کند و به ارتکاب آن دست نمی زند و گاه در مقام اطاعت از دستوری الهی قرار می گیرد که اطاعت از آن دستور برای او دشوار است ولی با توکل به خداوند ، از آن دشواری عبور نموده ، و از فرمان الهی اطاعت می نماید .


  • تعبیر به «ضعف صبر» نشان دهنده ی آن است که صبر در وجود آدمی ، شدت و ضعف و فراز و نشیب دارد ، و هر گاه انسان احساس نمود که صبرش رو به نقصان نهاده است باید به تقویت آن اقدام نماید ، تا به بی صبری و پیامدهای منفی آن دچار نشود و برای درک این موضوع کافی است به نتیجه ی بی صبری خود و مشکلاتی که پس از آن گریبانگیر انسان می گردد ، توجه نماید و بر اساس نیایش امام سجاد علیه السلام به خداوند پناه آورده و از خداوند در برابر کم صبری خویش استمداد نماید .

 


[ جمعه 101/7/8 ] [ 11:38 صبح ] [ m.f ]

دعای هشتم صحیفه سجادیه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ........ وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ

خداوندا !  از چیره شدن حسادت ( برخود) به تو پناه می برم‏

(3)

چشم دیدن کسی را ندارد !

  • در عرف عامیانه به فردی که حسود است گفته می شود : «چشم دیدن دیگران را ندارد» ، و این سخنی با معنا است و اشاره به این دارد که فرد حسود توانایی دیدن  نعمت های مادی و معنوی را در دست  غیر از خود ندارد و گاه خود را از دیگران شایسته تر برای بهره مندی نعمت ها نسبت به دیگران می بیند ، و وجود چنین حالتی در انسان به علت کمبود هایی است که یک فرد در خود احساس می کند ، زیرا اگر انسان به داشته های مادی و معنوی خویش توجّه کند و سپاسگزار خداوند در باره ی آنها باشد و با تکیه به آنها در کسب موفقیت های بیشتر در زندگی تلاش نماید و همواره به حق خود راضی و شاکر باشد ، پس از آن نیازی نیست به داشته های دیگران چشم بدوزد و یا حتی تلاش کند به نوعی آن نعمت ها و موفقیت از دیگران گرفته شود !


  • با دقت در مضمون دعا و توجّه به واژه ی «غلبه حسد» در می یابیم که حسادت مرتبه ی ضعیف و قوی دارد ، از مرحله ی ضعیف و اندک شروع می شود و در نفس و پندارِ حسود به آن پر و بال داده می شود ، تا این اخلاق ناپسند در نفس انسان قدرت یافته و بر قصد و اراده انسان چیره می شود و او را وادار به حرکتی می کند که به نوعی به فردی که حسادت نموده زیان مادی یا معنوی برساند و از اعتبار او در نظر دیگران بکاهد ، و این حسادت در حد خود منشأ اخلاق و رفتارهای ناپسند دیگری خواهد شد.


  • بطور کلی می توان گفت حسادت جزء رذائل اخلاقی است که از آن نسبت به دیگران ، شرّ و بدی بر می خیزد ، و هر چه دامنه ی اجتماعی آن وسیع تر باشد ، دیگران را نیز درگیر پیامد های منفی آن خواهد نمود ، به عنوان نمونه اگر حسادت در خانواده ای راه پیدا کند ، بر رابطه ی اعضای خانواده تأثیر منفی بر جای گذاشته و صمیمیت را از دل ها می برد و زمینه دشمنی را در آینده میان برادران و خواهران و سایر بستگان پدید می آورد  و زمینه بدگویی و غیبت را در میان آنان ایجاد می کند .

 


[ پنج شنبه 101/7/7 ] [ 10:26 صبح ] [ m.f ]
   1   2      >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 73
کل بازدیدها: 151460