سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته های معنوی

 ‏66-از نگاه قرآن کریم با مردم چگونه باید سخن گفت ؟

پاسخ :

  • انسان موجودی اجتماعی است و برای ارتباط با انسان هایِ دیگر خداوند ابزاری چون گوش و چشم و دست و پا ، به او داده است ولی در میان تمام اعضای انسان ، چیزی چون زبان و در سطح آن ، در ارتباط برقرار کردن با دیگران نمی باشد ، با زبان است که انسان آنچه را در درون خود دارد آشکار نموده و مقصود و هدف خود را با دیگران در میان می گذارد ، با زبان که عضو کوچکی است می توان جنگ به راه انداخت و می تواند صلح برقرار نمود و اهمیت این عضو بر کسی پوشیده نیست ، تنها چیزی که در بکار گیری این عضو لازم است مورد توجّه قرار داد ، آن است که باید آن را به خوب گفتن و گفتن نیکی ها عادت داد ، خوب سخن گفتن و سخن خوب گفتن ، هم نشاندهنده ی شخصیت ، تربیت و فرهنگ انسان است و هم عاملی برای موفقیت در زندگی فردی و اجتماعی ، به ویژه ، عادت دادن زبان به خوش گویی و نیکی سخن گفتن ، تأثیر بسیاری در تحکیم روابط خانوادگی و روابط بین همسران و رابطه ی بین والدین و فرزندان دارد ، قرآن کریم می فرماید : َ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً : با ( همه) مردم به نیکی و خوبی سخن گویید (1) امام صادق علیه السلام می فرمایند : با مردم ، چه مؤمن و چه مخالف ، به نیکی سخن گویید ، امّا با مؤمنین پس با روی خوش با آنان روبرو شوید و امّا با مخالفین ، پس با آنان با مدارا سخن گویید ، تا به ایمان جذب شوند ( لا اقل اگر جذب نشوند ) شرّ آنان را از خود و برادران مؤمن خویش دفع خواهی کرد (2)

------------------

1-بقره/83

2-روى عن الصّادق (ع): قولوا للنّاس حسنا کلّهم مؤمنهم و مخالفهم، امّا المؤمنون فیبسط لهم وجهه و بشره، و امّا المخالفون فیکلّمهم بالمداراة لاجتذابهم الى الایمان فان ییأس من ذلک یکّف شرورهم عن نفسه و إخوانه المؤمنین( تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج‏1، ص: 111)‏

 


[ یکشنبه 100/2/19 ] [ 12:11 عصر ] [ m.f ]

 65-کمک به خویشاوندان نیازمند ، از نگاه قرآن کریم ، چگونه است ؟

پاسخ :

  • قطعاً هرکمکی به نیازمندان جامعه صورت پذیرد ، امری مطلوب و خداپسندانه است ، حال اگر اینگونه افراد نسبت خویشاوندی با انسان داشته باشند ، اهمیت دو چندان پیدا می کند ، قرآن کریم در باره ی این کمک ، سخنی بالاتر را می گوید ، که می توان آن را از مکارم اخلاقی دانست ، و آن صورتی است که خویشاوندی در حق انسان بدی و ستم کرده است و سخنان نامربوط و آزار دهنده ای گفته است ، که انسان را رنجیده نموده است ، در چنین مواردی بسیاری از افراد رابطه ی خود را با چنین افرادی قطع می کنند ، و به اصطلاح قطع رحم می نمایند ، قرآن کریم در آیه ی 22 سوره ی نور اشاره می نماید که : اگر شما دارای توانایی مالی هستید از کمک به چنین خویشاوندی دریغ نکنید و از او در گذرید تا خداوند نیز از خطای شما در گذرد (1) امام زین العابدین علیه السلام از کسانی که به ایشان بدی می نمودند ، گذشت نموده و می فرمودند: خداوندا ! فرموده ای : که از کسانی که به ما ستم کرده اند در گذریم و ما آنگونه که فرموده ای ، آنان را بخشیدیم ، و تو نیز از ما در گذر که به گذشت سزاوارتری ! (2)

------------------------

1-وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبى‏ وَ الْمَساکینَ وَ الْمُهاجِرینَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم : صاحبان سرمایه و مال از شما ، سوگند نخورند ،که به خویشاوندان ( مستمند ) و فقیران (غیر خویشاوند) و هجرت کنندگان در راه خدا کمک نکنند ( بلکه به آنها کمک نموده و در این امر کوتاهی نکنند ) پس از خطای آنان در گذرید و آنان را ببخشید ، آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد ، و خداوند آمرزنده ی مهربان است .

2-و کان الإمام زین العابدین (ع) یعفو عمن یسی‏ء الیه، ثم یخاطب اللّه بقوله: ربنا انک أمرتنا بالعفو عمن ظلمنا، و قد عفونا کما أمرت، فاعف عنا، فإنک أولى بذلک منا( تفسیر الکاشف، ج‏5، ص: 409)

 


[ پنج شنبه 100/2/16 ] [ 12:7 عصر ] [ m.f ]

 64- تجمّل گرایی چه رابطه ای با اسراف در زندگی دارد ؟

پاسخ :

  • شرایط اقتصادیِ انسان در زندگی می تواند حالات گوناگونی داشته باشد ، یک حالت فقر و تنگدستی است که در این حالت شخص فقیر ممکن است چیزی برای خوردن هم نداشته باشد ، و شب گرسنه بخوابد ، حالت دیگر آن است که انسان در حد ضروریات زندگی داشته باشد و به اصطلاح به مقداری دارد که از گرسنگی نمیرد ، در حالت دیگر انسان از یک رفاه نسبی در زندگی برخوردار است ، و دغدغه ی مسائل مادی را ندارد و با قناعت زندگی خود را اداره می کند ، و در حالت دیگر بیش از نیاز معمول زندگی خود دارد ، در اینجاست که ممکن است به تجمّل گرایی روی آورد ، یعنی توان اقتصادی خود را صرف چیزهایی می کند که اگر اینکار را نمی کرد ، هیچ مشکلی برای او ایجاد نمی شد ، اگر این نوع تجمّل گرایی همراه فخرفروشی به دیگران و به رُخ کشیدن دارایی های خود باشد ، قطعاً از نظر اخلاقی کاری مذموم و ناپسند خواهد بود و مصداق اسراف و ریخت و پاش قرار خواهد گرفت ، خداوند در قرآن کریم می فرماید : یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین‏ : ای فرزند آدم ! زینت های خود را نزد هر مسجدی بر گیرید ( آراسته باشید) و بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید که خداوند اسراف کاران را دوست ندارد (1)
  • از این رو اگر کسی تلاش کند که سطح زندگی خود را به حدی برساند که خانواده ی او در رفاه نسبی قرار گیرند ، و از حالت تنگدستی و فقر و فشارهای اقتصادی بیرون آیند ، کاری مطلوب و پسندیده خواهد بود ، امّا اگر به گونه ای رفتار کند که توان اقتصادی او صرف ریخت و پاش در زندگی شود و آنقدر داشته باشد که نداند چگونه و به چه روش معقول و خداپسندانه ای خرج نماید ، قطعاً این روشی نا مطلوب و اسراف کارانه خواهد بود.

--------------------

1- اعراف/31

 


[ دوشنبه 100/2/13 ] [ 1:7 عصر ] [ m.f ]

   63-گذشت از خطای دیگران چه نقشی در روابط اجتماعی دارد ؟

پاسخ :

  • غالب انسان ها ( به استثنای افرادی که معصوم هستند) در معرض خطاهای بزرگ و کوچک می باشند ، حتی کسانی که از خطای دیگران انتقاد می کنند ، ممکن است در مواردی خود نیز خطایی مشابه آن را انجام دهند ، لذا امام علی علیه السلام می فرمایند : بزرگترین عیب آنست که از چیزی عیب بگیری که در خودت می باشد (1) حال که چنین است اگر مقوله ی چشم پوشی و گذشت از خطای دیگران در ارتباط میان انسان ها نباشد ، روابط افراد جامعه در معرض گسستن و جدایی قرار می گیرد و فضای دشمنی و دلخوری از یکدیگر بر فضای صمیمیت و دوستی غالب می گردد و در مجموع زندگی و ارتباط با همنوعان بسیار سخت و دشوار خواهد شد ، هر چند ممکن است خطاهایی از افراد صادر شود که نباید از آن گذشت و یا حتی نیازمند مجازات باشد ولی اینگونه خطاها مربوط به موارد خاصی است که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد ، امّا در روابط عمومی و اخلاقی افراد جامعه ، لازم است گذشت و چشم پوشی را بیشتر مورد توجّه قرار داد .
  • با توجّه به آنچه گفته شد ، لزوم عفو و گذشت در میان خویشاوندان و اعضای خانواده که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند ، بیشتر احساس می شود ، زیرا آنان زمان بیشتری را در زندگی با یکدیگر سپری می کنند و گاه راه دیگری جز ارتباط با یکدیگر ندارند ، حال اگر این چشم پوشی و خطا بخشی در میان آنان وجود نداشته باشد ، آسیب های آن به مراتب زیادتر خواهد بود ، نمونه ی این گذشت را می توان در بر خورد حضرت یوسف علیه السلام با برادران خویش مشاهده کرد ، آنهم برادرانی که قصد جان او را کرده بودند و می خواستند او را از صفحه زندگی خود حذف کنند ، ولی پس از مدتی طولانی و داستان هایی که از آنان در قرآن نقل شده وقتی حضرت یوسف علیه السلام در اوج عزت و اقتدار قرار داشت و می توانست آنان را به بدترین وجهی مجازات کند ، نه تنها رفتار آنان را نادیده گرفت بلکه آنان را مورد سرزنش نیز قرار نداد ، لذا قرآن کریم از زبان حضرت یوسف علیه السلام نقل می کند : قالَ لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین : او گفت : امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست ، خداوند شما را می آمرزد و او مهربانترین مهربانان است (2)‏

--------------------

1- أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیکَ مِثْلُهُ ( نهج البلاغه حکمت 353)

2-یوسف/92

 


[ یکشنبه 100/2/12 ] [ 12:27 عصر ] [ m.f ]

 

62-چه عاملی موجب بروز حسادت میان افراد می شود ؟

پاسخ :

  • حسادت که یکی از انواع اخلاق رذیله در انسان است ، معمولاً  از وجود یک امتیاز مادی یا معنوی در افراد ایجاد می شود به این معنا که فردی که دارای چنین امتیازی است مورد حسادت فرد یا افراد دیگری که از چنین امتیازی بر خوردار نمی باشند قرار می گیرد ، فردی که به دیگران حسادت می ورزد ، نمی تواند امتیاز و برتری دیگران را نسبت به خود ببیند و گاه خود را به داشتن آن امتیاز سزاوارتر از دیگری می داند ، و در برخی موارد کاری می کند که او در نظر دیگران بد جلوه کند و حتی به بدگویی از او می پردازد .
  • حسادت هر چند ممکن است در میان هر گروهی به وجود آید ولی حسادت در میان خویشاوندان که رابطه ی نزدیکتری با یکدیگر دارند ، از قبح بیشتری برخوردار است ، زیرا انتظار می رود که افرادی که نسبت فامیلی با هم دارند ، از همدلی و همراهی بیشتری با یکدیگر برخوردار باشند ، ولی بر اثر این حسادت پیوند خویشاوندی آنان تضعیف و گاه گسسته می شود ، و این موضوع اگر در میان اعضای یک خانواده پدید آید ، پیامدهای آن سنگین تر خواهد بود ، همانگونه که نمونه ی آن را می توان در داستان هابیل و قابیل مشاهده کرد که حسادت قابیل نسبت به هابیل باعث شد ، دست به خون برادر خویش آلوده نماید .
  • خداوند در قرآن می فرماید : وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏ : ای پیامبر (ص) خبر دو فرزند حضرت آدم (ع) را بر آنان بازگو کن ، در زمانیکه هر کدام چیزی را برای تقرّب به خدا پیش فرستادند ، ولی از یکی قبول شد و از دیگری قبول نشد ، او ( قابیل) به برادرش گفت : من تو را می کشم ! ( هابیل) گفت : خداوند فقط از پرهیزکاران می پذیرد ( و من در این امر اختیاری ندارم) (1)

-----------------

1-مائده/27

 


[ شنبه 100/2/11 ] [ 12:22 صبح ] [ m.f ]

 61-آیا هر فرزندی محصولِ تربیت خانواده ی خویش است ؟

پاسخ :

  • شکی نیست که هر خانواده و پدرو مادری مسئولیت تربیت فرزندان خویش را به عهده دارد ، و لی از سوی دیگر ، ممکن است خانواده به مسئولیت خویش در برابر تربیت فرزندان به خوبی عمل نکند ، و در نتیجه فرزندان او به خوبی پرورش نیافته و فرد ناصالحی از آب در آیند ، از طرف دیگر ممکن است خانواده در قبالِ تربیت فرزندان کوتاهی نکرده ولی در عین حال فرزندان آنان ، تحت تأثیر عوامل خارج از خانواده ، از تربیت مناسبی برخوردار نباشند ، و باید توجّه داشت در تربیت هر انسانی ، خانواده سهمی دارد ، جامعه نیز سهمی دارد ، و بالاخره بخشی از تربیت هر فرد به انتخاب خود فرد بستگی خواهد داشت ، لذا می بینیم ، گاهی از یک خانواده ی خوب ، فرزند بدی ، ظهور پیدا می کند و به عکس از خانواده ی بدی ، فرزند خوبی ، پدید می آید ، و گاهی در یک خانواده هم فرزند خوبی و هم فرزند بدی ، مشاهده می شود ، بنابر این نمی شود ، تمام تاثیرات را به خانواده نسبت داد و عوامل دیگر را نادیده گرفت ، لذا می بینیم که خداوند در باره ی فرزند حضرت نوح علیه السلام می فرماید :  قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح‏ : خداوند فرمود ؛ ای نوح ! ، او از اهل و خاندان تو نیست ، بلکه او (دارایِ عملی) ناصالح و ناشایست است (1)

---------------------

1-هود/46

 


[ پنج شنبه 100/2/9 ] [ 3:6 عصر ] [ m.f ]

 

60-تلاش برای تأمین هزینه ی خانواده چه رابطه ای با انجام وظایف دینی دارد ؟

پاسخ :

  • ممکن است برخی تصور کنند ، تلاش و زحمتی که انسان برای معاش و زندگی خانواده ی خود می کشد ، یک امر مادی می باشد ، و هیچ نسبت و ارتباطی با مسائل معنوی نداشته باشد ، در صورتیکه در آیین اسلام هر تلاشِ مادی که با انگیزه و هدف الهی انجام پذیرد ، در عین حال می تواند یک امر عبادی محسوب گردد ، بنابراین اگر کسی تلاش می کند برای خشنودی ِخداوند رفاه و راحتی برای خانواده ی خود فراهم نماید و از فشار و تنگنای اقتصادی آنان را در وسعت و گشایش قرار دهد تا در کمال آرامش و آسایش به وظایف انسانی و الهی خویش قیام نمایند ، در حقیقت کاری خداپسندانه و عبادی انجام می دهد.
  • خداوند در قرآن کریم خردمندان را کسانی معرفی می کند که در هر حالتی ، خداوند را یاد می کنند : الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِم‏ : آنان کسانی هستند که در حالت ایستاده و نشسته و به پهلو و حالت خوابیده ، خداوند را یاد می کنند (1) برخی از مفسرین در مورد این آیه گفته اند : احتمال دارد منظور از یاد خداوند در حال ایستاده (قیاماً) تنها اختصاص به حالت نماز نداشته باشد ، بلکه هر نوع قیامی به وظایف عبودیت را شامل گردد ، بنابراین اگر کسی تلاش می کند که حاجت افراد مؤمن را بر آورده سازد ،یا آیین های الهی و دینی را برپا دارد ، یا تلاش برای تأمین معاش خانواده داشته باشد مشمول این آیه ی شریفه گردد ، همانطور که در روایت وارد شده : کسیکه برای تأمین معاش خانواده ی خود تلاش می کند مانند مجاهد در راه خداوند است (2)

----------------

1-آل عمران/191
2-مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص: 187

 


[ چهارشنبه 100/2/8 ] [ 12:24 صبح ] [ m.f ]

 59-چرا پیامبران الهی (ع) از خداوند در خواست فرزندِ صالحی می نمودند ؟

پاسخ :

  • اصولاً هدف از آفرینشِ انسان بنده ی صالح خداوندِ شدن است ، بنابر این اهل صلاح بودن یک هدف برای همه ی انسان ها می باشد ، به این معنا که صالح شدن یک وظیفه ی همگانی است و در مرحله ی بعد لازم است که هر فرد ، به فکر سعادت نسل آینده ی خود نیز باشد و فرزندان شایسته ای را تربیت و تحویل جامعه دهد ، از سوی دیگر پیامبران الهی (ع) به خاطر جایگاهی که داشته اند ، نسبت به این مسئله توجّه بیشتری داشته اند و خواست آنها این بوده که جانشینان صالحی از خود بجای گذاشته که ادامه دهنده ی راه آنان باشد ، به عنوان نمونه حضرت زکریا علیه السلام چون نگران این بوده که وارثان پس از او صلاحیت لازم را برای ادامه راه او نداشته باشند ، از خداوند درخواست وارث و جانشینی را نموده که مورد رضایت خداوند باشد (1) ، و یا حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند درخواست فرزند صالحی می نماید و خداوند حضرت اسماعیل علیه السلام را به او می بخشد (2)

-------------------

1-وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائی‏ وَ کانَتِ امْرَأَتی‏ عاقِراً فَهَبْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا * یَرِثُنی‏ وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا : خداوندا من از بازماندگان پس از خود بیمناکم و همسرم نازا می باشد ، پس از نزد خود جانشینی به من عطا کن ، تا ازمن و خاندان یعقوب ارث ببرد و او را مورد رضایت خود قرار ده ( مریم/5 و6)

2-رَبِّ هَبْ لی‏ مِنَ الصَّالِحین : پروردگارا فرزندی از صالحان را نصیب من فرما (صافات/100)

 


[ یکشنبه 100/2/5 ] [ 11:22 عصر ] [ m.f ]

 58-آیا دعا برای اصلاح فرزندان ، امری مطلوب است ؟

پاسخ :

  • معمولاً خانواده از پدر و مادر و فرزندان تشکیل شده و به حکم علاقه ای که خداوند در وجود والدین قرار داده است ، آنان به اموری که مربوط به رشد و پرورش فرزندان می شود ، اهتمام می ورزند ، امّا  ممکن است انسان به تمام جنبه های مربوط به تربیت فرزندان خویش ، توجّه و آگاهی لازم را نداشته باشد و از سوی دیگر به تمام آسیب های مادی و معنوی که فرزندان را تهدید می کند ، واقف نباشد ، در اینجاست که انسان مؤمن نباید خود را از یاری و راهنمایی خداوند بی نیاز ببیند و بپندارد بدون یاری خداوند ، می تواند در این زمینه به موفقیت دست یابد و حتّی در جایی که والدین به ظاهر از خداوند یاری نجسته اند و در عین حال فرزندان موفقّی داشته اند ، باز نیز نمی توان موفقیت آنان را از لطف و خواست الهی به دور دانست زیرا هیچ خیری به بنده نمی رسد ، مگر اینکه زمینه ی آن را خداوند برای بنده ی خویش فراهم نموده است ، در قرآن کریم ، بخشی از نیاز انسان مؤمن را ، درخواست و دعا برای اصلاح فرزندان و نسل انسان ، معرفی می کند : « وَ أَصْلِحْ لی‏ فی‏ ذُرِّیَّتی‏ : خداوندا فرزندانم را اصلاح فرما و آنان را از جمله ی صالحین قرار بده » (1) از این رو در کنار تربیت برای داشتن فرزندانی شایسته لازم است از طریق دعا نیز این موضوع را از خداوند در خواست نماییم .
  • --------------------

1-قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی‏ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى‏ والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی‏ فی‏ ذُرِّیَّتی‏ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمینَ : گفت : پروردگارا ! به من الهام نما ( و توفیق عطا کن) تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم عطا کردی ، شکر نمایم ، و اینکه عملِ شایسته ای را انجام دهم که مورد رضایت تو باشد ، و فرزندانم را صالح بگردان ، همانا من به سوی تو بازگشت نموده و من از مسلمانان هستم . (احقاف/15)

 


[ شنبه 100/2/4 ] [ 3:13 عصر ] [ m.f ]

 57-افراد مؤمن در هنگام خشم ، چگونه رفتار می کنند ؟

پاسخ :

  • یکی از ویژگی های طبیعی در هر انسانی ، نیروی غضب و خشم است ، به یقین استفاده از این نیرو باید بر اساس الگوهای اخلاقی در انسان صورت پذیرد ، این نیرو در حقیقت در  انسان برای دفع ضرر  و آسیب ها در نظر گرفته شده است ، ولی اگر این نیرو به خوبی کنترل نشود می تواند هم موجب آسیب های جسمی و روحی به خود و هم به دیگران شود ، قرآن کریم یکی از صفات مؤمنین را ، کنترل این نیرو می داند و میفرماید : وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ : آنان هنگامیکه دچار خشم می شوند ، عفو می کنند (1)
  • البته این بخشش و عفو کردن تنها در مورد کسانی که با انسان نسبتی ندارند نیست ، بلکه یکی از مصادیق آن ، افراد خودی و خویشاوند و حتّی اعضای خانواده است که بیشترین زمان را در زندگی با انسان سپری می کنند ، و در روابط خانوادگی معمولاً  اتفاقاتی می افتد که باعث ناراحتی و رنجش انسان می گردد و اینکه انسان در مقابلِ هرچیزی که باعث ناراحتی او می شود ، سریع واکنشِ هیجانی از خود نشان دهد این فضیلت و هنری محسوب نمی شود ، بلکه هنر آن است که انسان بتواند خویشتنداری نماید و حتّی بالاتر ، بتواند طرف مقابل خود را ببخشد و خطای او را نادیده بگیرد ، امام باقر علیه السلام می فرمایند : کسیکه خشمی را فرو برد که می تواند آن را عملی سازد ، خداوند دل او را از ایمان و امنیت در روز قیامت لبریز خواهد نمود (2)

----------------

1-شوری/ 37 

2-قال أبو جعفر (علیه السلام): من کظم غیظا، و هو یقدر على إمضائه، حشا الله قلبه أمنا و إیمانا یوم القیامة ( البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص: 828)

 


[ پنج شنبه 100/2/2 ] [ 11:0 عصر ] [ m.f ]
<      1   2      
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 210
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 150588