سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته های معنوی

نظر

 امام علی علیه السلام

از گفتن سخنان  لغو و بیهوده که خنده دار است بپرهیز هر چند آن را از دیگری نقل می کنی

إِیَّاکَ أَنْ تَذْکُرَ مِنَ الْکَلَامِ مَا یَکُونُ مُضْحِکاً وَ إِنْ حَکَیْتَ ذَلِکَ عَنْ غَیْرِک

نهج البلاغه

  • انسان از طریق زبان با همنوعان خویش ارتباط برقرار نموده ، و با سخن گفتن وشنیدن با آنان أنس گرفته و گاه سخنانی را برای سرگرمی با دیگران رد و بدل می کند ، انسان در فضای گفتگو با دیگران گاه به شوخی وخوش طبعی نیز پرداخته و از این راه ساعات ولحظات خوشی را با دیگران سپری می کند و احساس خوبی را به آنان منتقل  می نماید ، و این در حدّ خود یکی از نیاز های روانی انسان است .
  • امّا در کنار شوخی کردن با دیگران انسان نباید از چارچوب ادب واخلاق خارج شود (1) ، و مطالبی را از خود ودیگران نقل کند که باعث توهین ، تمسخّر و بد گویی (2) به افراد یا گروه ها و قومیت های مختلف بوده و باعث آزار واذیت دیگران گردد در عین اینکه ذکر این سخنان از ارزش اجتماعی انسان می کاهد و آبروی انسان را نزد دیگران از بین برده و شخصیت انسان را خُرد می کند ، بنابر این فردی که برای خود احترام قائل است از ذکر چنین سخنانی می پرهیزد .

پرسش :آیا شوخی کردن بطور کلی رفتاری ناپسند است ؟

پاسخ : خیر ، شوخی کردن بطور کلی رفتاری ناپسند نیست ، ولی شایسته است به اندازه ای باشد که ارزش واحترام انسان را نزد دیگران از بین نبرده و از چارچوب اخلاق وادب خارج نشود 

------------------------

1- فی‏ ظلال ‏نهج ‏البلاغة، ج 3    ، صفحه ‏ى 530

2- شرح ‏نهج ‏البلاغة (ابن ‏أبی ‏الحدید)، ج 16   ، صفحه ‏ى 122

 

 


نظر

 

امام علی علیه السلام

چه بسا که انسان عاقل و بینا در قصد وهدف خود به اشتباه رود و نابینا به مقصود وهدف خود برسد

وَ رُبَّمَا أَخْطَأَ الْبَصِیرُ قَصْدَهُ وَ أَصَابَ الْأَعْمَى رُشْدَه

نهج البلاغه

  • همه ی انسان ها برای خود ، اهداف کوچک وبزرگی دارند که برای رسیدن به آن نقشه کشیده و تلاش می کنند ، ولی همیشه انسان به هدف خود آنگونه که بخواهد نمی رسد و شکست را تجربه می کند ، این موضوع در همه ی مسائل زندگی از خُرد وکلان ، جریان دارد  ، تصوّر اوّلیه آن است که افرادِ عاقل و با بصیرت ، در اهداف خود به موفقیت نائل می شوند ، وافرادی که بصیرت چندانی ندارند در مقاصد خود با شکست مواجه خواهند شد ، ولی گاه این موضوع بر عکس می باشد ، یعنی از کسی که انتظار موفقیت را نداریم ، موفّق از آب در می آید .
  • این موضوع می تواند دلایلی داشته باشد ، از جمله اینکه : انسان باور داشته باشد در عین تلاش و کوشش تا خداوند نخواهد هیچ امری تحقق نمی آید ، لذا نباید کسی به عقل ودرایت خویش مغرور شود ، زیرا چه بسا در انتخاب راه اشتباه کرده باشد ، و از طرفی فردی که بصیرت چندانی ندارد ، در موردی درست تصمیم گرفته باشد و برای آن تلاش زیادی کرده و خداوند نیز اراده نموده که او به مقصود خویش برسد .

پرسش : چرا گاهی افراد نابینا (بی بصیرت) به مقصود خود می رسند ، ولی افراد بینا (با بصیرت) به هدف خویش نمی رسند ؟

پاسخ : زیرا ممکن است فردِ عاقلی در موردی درست انتخاب نکرده و تصمیمِ صحیحی نگرفته باشد ولی فردی که در مرحله ی بالایی از عقل ودرایت نیست در موردی روش درستی را پیش گرفته  و به نتیجه رسیده باشد ، علاوه بر اینکه تا خداوند نخواهد امری تحقق نخواهد یافت هر چند انسان برای آن نقشه کشیده وتلاش نموده است .

 


نظر

 امام علی علیه السلام

چه زشت است که هنگام نیاز، انسان از روی خواری در برابر دیگران فروتنی نماید ، و در هنگام داشتن با دیگران بی مهری نماید .

مَا أَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحَاجَة وَ الْجَفَاءَ عِنْدَ الْغِنَى

نهج البلاغه

  • یکی از فضائل اخلاقی برای انسان عزت نفس است ، عزت نفس به این معنا است که انسان برای خود احترام و ارزش قائل باشد ، و از هر سخن ورفتاری که باعث شود نزد مردم از ارزش او کاسته شود و مورد بی احترامی قرار گیرد ، بپرهیزد ، گرچه گاه شرایطِ روزگار و شدت و سختی زندگی ، موجب می گردد انسان در برابر دیگران از روی حقارت وذلّت ، کوچکی و سرافکندگی نماید ، که این رفتار عزت نفس او را از بین خواهد برد ، البته باید توجّه داشت ، تواضع در برابر دیگران در عین بهره مندی از عزت نفس ، رفتاری اخلاقی می باشد و با فروتنی از روی ذلّت وخواری تفاوت خواهد داشت .
  • از سوی دیگر انسان های کم ظرفیت ، هنگامیکه دارایی آنان افزوده می شود و خود را بی نیاز می پندارند ، به جای مساعدت و کمک به دیگران به خصوص کسانیکه رابطه ی نزدیکی با آنان دارند ، از روی غرور و خود بزرگی بینی با آنان بی مهری نموده وحاضر به دستگیری ویاری آنان نبوده ، و آنان را از خود می رانند ، که این صفت نیز از ویژگی های ناپسند اخلاقی می باشد .

پرسش : چه نوعی از فروتنی ، از صفات ناپسند اخلاقی می باشد ؟

پاسخ : هنگامیکه انسان نیازی داشته و از روی حقارت و خواری ، در برابردیگران فروتنی نماید ودست نیاز به سوی آنان بگشاید 


نظر

 

 امام علی علیه السلام

گاه چیز کم وکوچکی ، ازچیز بسیار ، رشد (و برکت) بیشتری دارد

وَ رُبَّ یَسِیرٍ أَنْمَى مِنْ کَثِیر

نهج البلاغه

  • گاه ممکن است برخی تصّور کنند ، دست یابی به موفقیت و پیروزی های مادی و معنوی نیازمند امکانات بسیار است ، و از زیاد است که زیاد تولید می شود ، در حالیکه همیشه این موضوع صدق نمی کند ، زیرا ممکن است کسی امکانات فراوانی داشته باشد ولی آنها را درست و بجا مصرف نکند (1) و در نتیجه آنچه را نیز که داشته است از دست بدهد و گاه فردی امکانات اندکی داشته باشد ولی درست و بجا از آنها بهره گیرد وعاقبت از آن نتیجه ی بزرگ و فراوانی بدست آورد ، درست مانند بذر اندک و محدودی که کاشته می شود و محصولی بیشتر از آن بدست  می آید . (2)
  • این موضوع اختصاصی به مسائل مادی و اقتصادی ندارد و در تمام امور فردی واجتماعی ، مصداق پیدا می کند ، مثلاً وجود یک انسان همانند پیامبر(صلی الله علیه وآله) که با یاری خداوند توانست انسان های بسیاری را از جهل و نادانی وشرک وبت پرستی نجات دهد ، و یا امامانِ هدایت  از نسل پیامبر(صلی الله علیه وآله) که از طریق دخترِ ایشان برای هدایت بشریت پا به عرصه ی هستی گذاشته و آثار و برکات زیادی را برای انسان ها به ارمغان آوردند ، نمونه هایی از این موضوع می باشند .

پرسش : مقصود از چیز اندکی که برکت آن از چیز بسیار ، بیشتر است ، چه می باشد ؟

پاسخ : مقصود آن است که گاه مسائل کوچک وجزئی نتایج بزرگی را به بار می آورند که آن را در موضوعات بزرگ مشاهده نمی کنیم ، زیرا درست وبجا از آن استفاده شده است .

--------------------------

1- فی ظلال نهج البلاغة، ج 3  ، صفحه ى 519

2- بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة، ج 8  ، صفحه ى 421

 


نظر

 

امام علی علیه السلام

بدان که ، دانشی که سودمند نباشد ، خیری در آن نخواهد بود ، و علمی را که یاد گرفتن آن شایسته نیست ، سودی نبخشد

وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ وَ لَا یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا یَحِقُّ تَعَلُّمُه

نهج البلاغه

  • علم همانند چراغی می ماند که راه را برای انسان روشن می کند تا انسان در پرتو نور آن مسیردرست زندگی خود را بیابد ، از این رو با توجّه به کثرت علوم ودانش ها ، انسان باید وقت خود را برای یاد گیری علمی قرار دهد که این مقصود را برای او حاصل نماید ، و این موضوع نسبت به افراد مختلف تفاوت می کند که چه علمی را و به چه اندازه فرا گیرند .
  • معیاری را که در اینجا برای یاد گیری علم معرفی نموده اند سودمند بودن آن است و این سودمندی یا مر بوط به دنیای انسان است یا مربوط به آخرت او ، البته مقصود از علمی که در دنیا سودمند است ، علمی است که مسیر سعادت این جهان و جهان دیگر را برای انسان هموار کند و از این جهت ضرری را متوجه او نگرداند ، وبرخی مقصود از علم سودمند را ، علمی دانسته اند که به آن عمل شود (1) .

پرسش : علم سودمند چه علمی است ؟

پاسخ : دانشی سودمند است که زندگی مادی و معنوی انسان را بهبود بخشد و سعادت در دو جهان را برای انسان فراهم نماید ، البته این زمانی تحقق می یابد که به آن دانش عمل شود .

-----------------

1- بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة، ج 8    ، صفحه ى 346

 


نظر

 

امام علی علیه السلام

چنین نیست که هر کس به دنبال چیزی باشد به آن برسد و هر چه غائب و پنهان باشد برگردد

لَیْسَ کُلُّ طَالِبٍ یُصِیبُ وَ لَا کُلُّ غَائِبٍ یَئُوب

نهج البلاغه

  • انسان ها در طول زندگی خویش اهداف و خواسته هایی دارند که برای رسیدن به آن تلاش می کنند و شب و روز خود را به آن اختصاص می دهند و امید دارند که به مقصود خویش دست یابند ، ولی گاه می شود ، پس از سعی و تلاش بسیار مقصود آنان حاصل نمی شود ، و از رسیدن به خواسته ی خویش محروم می گردند . بنا بر این باید دانست  ، گاه خواسته ی انسان تحقق پیدا نمی کند هر چند در باره ی آن فکر کرده و نقشه کشیده و تلاش نموده ایم .
  • علاوه بر اینکه ممکن است انسان چیزی را داشته  که بنا به دلیلی غائب شده و امروز در اختیار او نیست  ، و حتی مدتی به دنبال آن گشته ولی پیدا نشده است ، حال انسانی باشد که رفته وباز نگشته ، یا هرچیز دیگری که غایب و  پنهان گردیده است ، در مجموع غرض از این سخن ، اشاره به ناتوانی انسان و محدودیت هایی است که او را فرا گرفته ، که هر کدام از آنها می تواند حکمت هایی داشته باشد که در طول زمان بر انسان آشکار می گردد ، آگاهی انسان از این موضوع باعث می شود ، در صورت ناکامی از رسیدن به مقصود ، تأسّف نخورده و تسلّی خاطری برای انسان باشد . (1)

---------------------

1- شرح‏ نهج البلاغة(ابن‏ میثم)، ج 5    ، صفحه‏ ى 65

پرسش : چرا گاه انسان با جستجو و تلاش به خواسته ی خود نمی رسد ؟

پاسخ : فقط خداوند است که بر انجام هر کاری توانا است و هر چه را بخواهد و مصلحت بداند ، حاصل می گردد ، ولی انسان به علت ضعف و ناتوانی و نقایص بسیاری که دارد، هر زمان که بخواهد ،نمی تواند به هدف خود برسد ، این دست نیافتن به اهداف ، می تواند علت ها وحکمت های بسیاری داشته باشد ، از جمله : ندانستن راه صحیحِ دست یابی به مقصود ؛ عدم اطلاع از آنچه به مصلحت و سودمند برای انسان است ؛ ندانستنِ زمان مناسب برای دست یابی به هدف ؛ یا بی اطلاعی از موانعی که در کار است .

 


نظر

 

امام علی علیه السلام

خود را به شکیبایی در نا ملایمات عادت ده و(بدان) شکیبایی در راه حق ، اخلاق نیکویی است

وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِی الْحَق

نهج البلاغه

  • عادت که از تکراریک عمل برای انسان حاصل می شود ، نیازمند زمان است و به صورت تدریجی ، تحقق می یابد ، از سوی دیگر ترک هر عادتی نیز یکباره بسیار مشکل است و آن نیز به گذشت زمان نیازمند خواهد بود ، از این رو اگر بخواهیم عادتی نیکو را در خود ایجاد نماییم نیازمند صبر وحوصله و تمرین ومرور زمان خواهیم بود .
  • از طرفی زندگی دنیا و حوادثی که در آن اتفاق می افتد همیشه به نفع انسان و مطابق انتظار وخواست او نمی باشد و گاه چاره ای جز صبرکردن و شکیبایی در برابر امور ناخوشایند ندارد ، حال اگر کسی بخواهد طبق عادت پیشین خود بی صبری و ناشکیبایی کند ، نه تنها مشکلی از او برطرف نمی شود ، بلکه با بی صبری ، خود را آزرده  و مشکل خود را می افزاید .
  • از این رو صبر در برابر نا ملایمات ضمن اینکه از جمله ی اخلاق پسندیده است ، در موفقیت و رفع مشکلات انسان و تصمیم گیری های سنجیده برای انسان راه گشا خواهد بود به خصوص اگر با امر باطل و نادرستی روبرو باشد ، و با صبر وشکیبایی خود را به آن آلوده نکرده و بر حق وراستی شکیبایی ورزد .

پرسش : چرا باید انسان خود را به صبر کردن عادت دهد ؟

پاسخ : زیرا زندگی همواره با نا ملایماتی ، آمیخته است که اگر انسان قدرت صبر کردن در برابر آنها را نداشته باشد ، نه تنها مشکلاتش برطرف نخواهد شد بلکه به علت بی تابی ، بار مشکلات خود را می افزاید .

 


نظر

امام علی علیه السلام

مبادا بر مَرکَب ستیزه جویی و لجاجت سوار شوی

وَ إِیَّاکَ أَنْ تَجْمَحَ بِکَ مَطِیَّةُ اللَّجَاج

نهج البلاغه

  • لجاجت به مرکب سرکشی تشبیه شده که هر لحظه ممکن است ، سوار خود را بر زمین زند و هلاک نماید ، از این رو در این سخن ،  از سوار شدن بر چنین مرکبی نهی شده است زیرا لجاجت غالباً در جایی استعمال می شود که بر موضوعی نادرست ،  بدونِ  منطقی روشن وقابل قبول ، اصرار و پافشاری می شود ، که نتیجه ی خوبی را در بر نداشته و باعث زیان مادی ومعنوی انسان می گردد .
  • گرچه گاه  می شود که انسان بر موضوعی درست و به حق نیز اصرار نماید ، ولی لا اقل اگر دیگران بر خلاف آن رفتار کنند و با او مخالفت نمایند ، پیامد آن گریبانگیر خودشان می شود و زیان آن را خواهند دید ، در هر صورت انسان برای پیشبرد مقصود خود نیاز به ستیزه جویی ولجاجت ندارد ومی تواند در کمال آرامش و نرمش پی گیر هدف ومقصود خود باشد ، که معمولاً این روش برای رسیدن به مقصود کار آمد تر وکم زیان تر از لجاجت و ستیزه جویی با دیگران است .

پرسش : چرا لجاجت به مرکبی (حیوانِ سواری) نا آرام وستیزه جو تشبیه شده است ؟  

پاسخ : زیرا اگر انسان سوار برمرکبی رام نشده ، باشد ، احتمال اینکه بر زمین بیفتد و خسارتی جانی ومالی به او وارد شود ، زیاد است و از آنجایی که غالباً لجاجت به اصرار و پافشاری بر موضوعی ناحق ونادرست ، اطلاق می گردد ، لذا می تواند پیامدهای زیان باری برای انسان در بر داشته باشد 


نظر

 

امام علی علیه السلام

انچه را دوست نداری دیگران به تو گویند ، تو نیز به آنان نگو

وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ أَنْ یُقَالَ لَک

نهج البلاغه

  • هر عملی که انسان انجام می دهد ، واکنش و عکس العملی متناسب با او خواهد داشت ، این سخن در روابط بین فردی و رفتار و سخنانی که میان افراد رد و بدل می شود نیز مصداق پیدا می کند ، به این معنا که رفتار محترمانه ، پاسخ محترمانه به دنبال خواهد داشت ، و رفتار خارج از احترام ، انسان را در معرض رفتارغیر محترمانه قرار می دهد ، از این رو کسانی که برای خود شخصیت قائل هستند هیچگاه سخنی نمی گویند که پاسخی بر خلاف اخلاق وادب دریافت کنند .
  • بنابراین کسانی که عادت کرده اند به تندی و بر خلاف ادب واحترام با دیگران سخن گفته ورفتار کنند ، خواه نا خواه با کسانی روبرو خواهند شد که مانند خودشان با او رفتار کنند ، گر چه باید توجه داشت ، همیشه این امور موارد استثنایی نیز دارد ، به این معنا که ممکن است با کسی بد سخن گوییم ولی او به دلیل شخصیت والایی که دارد ، رفتارخوبی با ما داشته باشد و یا با کسی خوب سخن گوییم ولی او به دلیل تربیت بدی که دارد ، پاسخی به دور از ادب به ما دهد ، از این رو مقصود از این روایت آن است که در غالب موارد ، این امر جریان دارد که خوبی خوبی می آورد وبدی ، بدی می آورد ، گرچه همواره استثناء وجود دارد .

پرسش : مقصود از اینکه انسان نباید سخنی بگوید که دوست ندارد ، دیگران به او بگویند ، چیست ؟

پاسخ : مقصود آن است که اگر کسی برای خود شخصیت واحترام قائل باشد ، با دیگران بگونه ای ناپسند ، سخن نمی گوید ، که طرف مقابل نیز جواب ناراحت کننده ای به او دهد . ( خود کرده را تدبیر نیست)

 


نظر

 

امام علی علیه السلام

همانا ، مقدار کمی که از جانب خداوند سبحان (به بنده اش برسد) بزرگتر از مقدار بسیاری است که از بندگانش (به انسان) برسد ، گرچه همه چیز از خداست .

وَ إِنَّ الْیَسِیرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ مِنَ الْکَثِیرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ کَانَ کُلٌّ مِنْه

نهج البلاغه

  • انسان هرچه در وجودش و خارج از وجودش دارد ، همه از لطف و رحمتِ الهی است ، از نعمتِ زندگی و زنده بودن گرفته تا عقل و هوش و توانایی هایِ مختلف مادی و معنوی که از آن بهره مند است و به همین صورت انواعِ نعمت هایی که پیرامونِ انسان ها را فرا گرفته است ، در این راستا ، وظیفه ی انسان ، تلاش وکوشش و کسبِ روزی پاک وحلال می باشد .
  • از این رو ، هرچه از این تلاش، برای انسان فراهم می شود ، لطفی است که از جانب خداوند به انسان رسیده است ، این مقدار، هر چند به ظاهر ممکن است اندک باشد ، از مقدار بسیاری که از طریق در خواست و رو انداختن و کوچک شدن در برابر دیگران به انسان می رسد ، بزرگتر و پُرخیر و برکت تر خواهد بود ؛ در مجموع ، غرض از این سخن آن است که انسان عزت نفس داشته و با تکیه بر سعی و تلاش خود به کسب روزی بپردازد .

پرسش : چرا مقدارِ کمی که از خداوند به انسان می رسد ، بزرگتر از بسیاری است که از غیر خداوند به انسان می رسد ؟

پاسخ : چون مقدارِ اندکی که از جانب خداوند به انسان می رسد ، گر چه ممکن است در ظاهر کم باشد ولی در باطن با برکت و بدون منت است ولی مقدار زیادی که از دیگران به انسان می رسد ، چه بسا باعث سر افکندگی و کوچک شدنِ انسان در برابر دیگران و همراه با منت باشد ، گرچه هر چه به انسان برسد از لطف ورحمت خداوند است .