94-چرا در نهج البلاغه ، از «ادب» به میراث ، تعبیر شده است ؟
پاسخ :
- معمولاً هنگامیکه از ارث و میراث سخن به میان می آید ، جنبه ی مادی آن در نظر گرفته می شود ، به این معنا که کسی پس از مرگ خویش برای بازماندگانش ، مالی را باقی بگذارد ، ولی همیشه ارث جنبه ی مادی ندارد بلکه می تواند جنبه ی معنوی نیز داشته باشد ، که در اینجا مقصود آن است که والدین تربیت اخلاقی مناسبی نسبت به فرزندان خود داشته باشند که این تربیت تا آخر عمر همراه فرزندان باشد و به وسیله ی آن به سعادت دنیا و آخرت نائل گردند ، ولی مال به تنهایی یک وسیله برای گذران زندگی است و چاره ای هم از آن نمی باشد ، ولی مال بدون داشتن اخلاق و ادب ، دارای ارزش معنوی نمی باشد ، لذا امام علی علیه السلام می فرمایند : هیچ میراثی مانند ادب نمی باشد (1)
---------------------------
1- وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَب (نهج البلاغة (صبحی الصالح) صفحه ى 488 )
93-چرا در نهج البلاغه ، اخلاق نیک را به همنشین انسان ، تشبیه نموده اند ؟
پاسخ :
- امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ همراه و همنشینی را همچون اخلاق نیک برای انسان نداسته اند ، زیرا واژه ی همنشین معمولاً به کسیکه همراه انسان باشد و با انسان نشست و برخاست نماید اطلاق می شود ، سپس مفهوم این واژه توسعه پیدا کرده و به غیر انسان نیز که به نوعی همراه آدمی باشد نیز اطلاق می گردد و از آنجایی که اخلاق نیک ، بخشی از شخصیتِ فردِ با اخلاق گردیده و در وجود او نهادینه شده ، لذا به آن ، همراه و همنشینِ انسان گفته می شود ، و اینکه فرمودند : هیچ همراهی چون اخلاق نیک برای انسان نمی باشد ، از این جهت است که داشتن اخلاق نیک برای دارنده ی آن یک امتیاز است که هم مایه ی آرامش و آسودگی انسان می شود و هم برای کسانی که با او معاشرت دارند لذت بخش خواهد بود و علاوه بر اینکه چنین فردی مورد رضایت خداوند نیز قرار می گیرد .
------------------------
1- وَ لَا قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُق(نهج البلاغة (صبحی الصالح) صفحه ى 488 )
92-چرا در نهج البلاغه ، تقوا به « کَرَم» توصیف شده است ؟
پاسخ :
- امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ کَرَم و شرافتی را همچون تقوا و پرهیزکاری نمی دانند (1) ، به این معنا که اگر انسان می خواهد ارجمند و شریف باشد (2) لازم است در زندگی تقوا و پر هیزکاری را پیشه ی خود سازد ، همانگونه که خداوند در قرآن کریم می فرماید : «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ » : همانا گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شما است (3) بنابراین آنچه ملاک فضیلت و برتری نزد خداوند است موضوعات مادی که مردم دنیا به آنها افتخار می کنند ، نمی باشد ، بلکه معیار فضیلت میزان اطاعت انسان از دستورات خداوند و رعایت آنها می باشد .
---------------------
1-ِ وَ لَا کَرَمَ کَالتَّقْوَى (نهج البلاغة (صبحی الصالح) صفحه ى 488 )
2-توضیح نهج البلاغة ج 4 صفحه ى 314
3- حجرات/13
91-از نگاه نهج البلاغه ، رابطه عقل با تدبیر ، چیست ؟
پاسخ :
- امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ عقلی را مانند تدبیر نمی دانند (1) و تدبیر به این معنا است که انسان به عاقبت و پایان کاری بیندیشد (2) بنابراین عقل در وجود انسان یک توانایی برای تشخیص امور است ، و هنگامیکه آن را به کار بستند و عاقبت یک کاری را بررسی کردند ، به آن تدبیر می گویند ، پس تدبیر نتیجه و ثمره ی عقل می باشد (3) و تدبیر گاهی در رابطه ی با امور دنیای انسان است که چگونه کار کند و کسب در آمد نماید و آن را چگونه و در چه راهی که صلاح است به مصرف برساند و گاه در رابطه با امور آخرت انسان است که چگونه زندگی کند و چه راهی را در زندگی بر گزیند که در آخرت سعادتمند شود (4)
-----------------------
1-وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیر (نهج البلاغة (صبحی الصالح) صفحه ى 488 )
2-لسان العرب ج 4 ص 273
3-اختیار مصباح السالکین صفحه ى 605
4-رک : شرح غرر الحکم (خوانسارى) ج 6 صفحه ى 347
90-چرا در نهج البلاغه ، افراد خودپسند را تنها ، دانسته اند؟
پاسخ :
- امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، افراد مغرور و خودپسند را در تنهایی هراسناکی ، دانسته اند (1) ، زیرا کسانی که گرفتارِ خود می باشند و خود را برتر و بالاتر از دیگران می بینند و نگاه حقارت آمیزی نسبت به دیگران دارند ، به مرور زمان مردم از آنان فاصله گرفته (2) و کسی با آنان انس نمی گیرد ، زیرا مردم افراد خود پسند را دوست نداشته و از معاشرت با آنان لذت نمی برند ، و همانطور که می دانیم خودپسندی از رذائل اخلاقی می باشد ، و چنین اخلاقی ، علاوه بر دنیا ، در آخرتِ انسان نیز تاثیر گذار است ، لذا ممکن است این تنهاییِ هراسناک در آخرت نیز برای افراد خودپسند وجود داشته باشد (3)
--------------------
1-ِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْب (نهج البلاغة (صبحی الصالح) صفحه ى 488 )
2-فی ظلال نهج البلاغة ج 4 صفحه ى 286
3-رک : شرح نهج..(نواب لاهیجى) صفحه ى 302
89-چرا در نهج البلاغه ، سود مندترین مال و سرمایه را برای انسان ، عقل دانسته اند ؟
پاسخ :
- امام علی علیه السلام در حکمت 113 نهج البلاغه ، هیچ مالی را سودمندتر از عقل برای انسان ، ندانسته اند (1) ، زیرا اگر نفع و سودی نصیب انسان می شود ، لازم است از روی اندیشه و فکر بوده باشد ، پس آنچه اصل است عقل و اندیشه است ، و کسبِ مال و سرمایه نتیجه ی عقل و تدبیر انسان است ، از این رو مال و دارایی اصالت ندارد ، زیرا بسیار دیده شده که افرادی به علت نداشتن عقل ، مال و دارایی خود را از دست داده و بسیاری از افرادی که از مال دنیا بهره ای نداشته اند ، با عقل خویش به رفاه مادی رسیده اند (2) ، و نکته ی مهم تر آن است که انسان با سرمایه ی عقل خویش می تواند آخرت خویش را نیز آباد کند و به سعادت دنیا و آخرت نائل گردد (3) .
----------------------
1- لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْل (نهج البلاغة (صبحی الصالح) صفحه ى 488 )
2-رک : شرح نهج..(ابن أبی الحدید) ج 18 صفحه ى 276 )
3-رک : تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین ، ج 2 ، صفحه ى 640
88-چرا در نهج البلاغه انسان را از اعتماد کردن به سلامتی و بی نیازی ، بر حذر داشته اند ؟
پاسخ :
- امام علی علیه السلام ، در حکمت 426 نهج البلاغه انسان را از اعتماد نمودن به دو صفت سلامتی و بی نیازی ، بر حذر داشته اند ، و علت آن را چنین بیان داشته اند که انسان در ضمن سلامتی در معرض بیماری و در عین بی نیازی در معرض فقر است ، از این سخن امام علیه السلام می توان استفاده نمود که ضمن اینکه سلامتی و بی نیازی دو نعمت ارزشمند برای انسان است و انسان وظیفه دارد از آن دو محافظت کند ، امّا در عین حال نمی تواند به آندو دل ببندد ، و فکر کند این دو همیشگی و دائمی است چون بسیار دیده شده که انسان های سالم به ناگاه بیمار شده و از ادامه فعالیت باز مانده اند و نیز افرادی ثروتمندی که بر اثر حادثه ای تمام سرمایه ی خود را از دست داده و نیازمند گردیده اند ، از این رو شایسته است که انسان تا سالم و بی نیاز است توشه ای برای آخرت خود فراهم کند و از این فرصت چند روزه ی دنیا بهترین بهره را برای دنیا و آخرت خود ،تهیه نماید ، چون ممکن است به نا گاه این فرصت ها بر اثر حادثه ای از او گرفته شود .
--------------------------
1-لَا یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ یَثِقَ بِخَصْلَتَیْنِ الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَى- بَیْنَا تَرَاهُ مُعَافًى إِذْ سَقِمَ وَ بَیْنَا تَرَاهُ غَنِیّاً إِذِ افْتَقَرَ ( نهج البلاغة حکمت 426(صبحی الصالح) صفحه ى 551 )
87-در نهج البلاغه ، چه توصیه ای در باره معاشرت با نیکوکاران و بدکاران شده است ؟
پاسخ :
- یکی از توصیه های امام علی علیه السلام ، در این باره این است که ، همنشینی و همراهی با اهل خیر و نیکوکاران ، انسان را ملحق به آنان می کند و در نقطه ی مقابل دوری از اهل شرّ و بدکاران ، انسان را از آنان جدا نگاه می دارد (1) ، به این معنا که همنشینی با هر گروهی می تواند در افکار و روحیات و رفتار انسان تأثیر گذار باشد ، و این یک اصل تربیتی می باشد که اگر بخواهیم فرد سالم و صالحی باشیم و یا بخواهیم دیگران را تربیت درستی نماییم ، لازم است دوستان ، همراهان و محیط خوبی را برای خود و دیگران فراهم نماییم ، و به عکس اگر به کسانی که در مسیر نا صحیح و نادرستی قدم گذاشته اند ، نگاه کنیم غالباً دوستان و همراهان بد و نا اهلی داشته اند که آنان را به راه های بد و نادرست کشانده اند ، از این رو لازم است ضمن همنشینی با خوبان ، از اهل گناه و فساد دوری نمود ، تا افکار و اخلاق آنان اثراتِ مثبتِ همنشینی با خوبان را خنثی نسازد .
-----------------------
1-قَارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ- وَ بَایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُم (نهج البلاغة (صبحی الصالح) صفحه ى 402 )
86-چرا در نهج البلاغه ، فکر و اندیشه ، به آینه ای صاف و شفاف ، تشبیه شده است ؟
پاسخ :
- از آنجایی که در آینه ، صورت محسوسات نقش می بندد ، فکر و ذهن انسان نیز مانند آینه ای می ماند که صورت معقولات در آن انعکاس می یابد ، و هر چه آینه صیقل یافته باشد و از کدورات ، پاک باشد ، بهتر می تواند صورت ها را نشان دهد ، فکر آدمی نیز ، اگر از کدورات نفسانی و هوا و هوس و خواهش هایِ نفس امّاره پاک باشد بهتر می تواند حقایق را درک نموده و حقایق را آنطور که هست ببیند و مشاهده نماید لذا امام علی علیه السلام فکر را به آینه ای شفاف تشبیه فرمودند (1) ، پس مهم آن است که ذهن خود را از پیش داوری ها خالی نماییم ، تا بتوانیم راه درست در هر موضوعی را پیدا نماییم ، لذا امام علی علیه السلام می فرمایند : هر کس فکر کند بینا گردد ( و از تاریکی جهل به نور معرفت راه یابد ) (2)
--------------------------
1- وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ (نهج البلاغة(صبحی الصالح ) صفحه ى 469 )
2-فی ظلال نهج البلاغة ج 4 صفحه ى 219