سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته های معنوی

نظر

 

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(49)

پیغمبران آمده‌اند که آزادی معنوی بشر را حفظ کنند، یعنی نگذارند شرافت انسان، انسانیت انسان، عقل و وجدان انسان، اسیر شهوت یا خشم یا منفعت‌طلبی انسان بشود. این معنی آزادی معنوی است. هر وقت شما دیدید بر خشم خودتان مسلط هستید نه خشم شما بر شما مسلط است، شما آزادید. هر وقت دیدید شما بر شهوت خودتان مسلط هستید نه شهوت شما بر شما، هر وقت شما دیدید یک درآمد غیرمشروع در مقابل شما قرار گرفت و این نفس شما اشتیاق دارد می‌گوید این درآمد را بگیر، اما ایمان و وجدان و عقل شما حکم می‌کند که این نامشروع است، نگیر و بر این میل نفسانی خودتان غالب شدید، بدانید شما از نظر معنوی واقعاً انسان آزادی هستید. اگر شما دیدید یک زن نامحرم دارد می‌رود و حس شهوت شما، شما را تحریک می‌کند به چشم چرانی و تعقیب کردن، ولی یک وجدانی بر وجود شما حاکم است که شما را منع می‌کند و تا فرمان می‌دهد فرمانش را اطاعت می‌کنید، بدانید شما آزادمرد هستید. اما اگر دیدید تا چشم یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، گوش یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، دامن یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، شکم یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، شما اسیرید، برده و بنده هستید.

آزادی معنوی ص 30

 


نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(48)


اوّلین درجه ربوبیت و خداوندگاری که در نتیجه عبودیت پیدا می‌شود این است که انسان ربّ و مالک نفس خودش می‌شود، تسلط بر نفس خودش پیدا می‌کند. یکی از بیچارگی‌های ما که کاملًا احساس می‌کنیم این است: زمام نفس خودمان دراختیار ما نیست، اختیار خودمان را نداریم؛ اختیار زبان خودمان را نداریم، اختیار شهوات خودمان را نداریم، اختیار شکم خودمان را نداریم، اختیار دامن خودمان را نداریم، اختیار چشم خودمان را نداریم، اختیار گوش خودمان را نداریم، اختیار دست خودمان را نداریم، اختیار پای خودمان را نداریم؛ و این نهایت بدبختی است. ما می‌رویم در این خیابانها ولی این چشم دراختیار ما نیست، ما در اختیار این چشم هستیم؛ یعنی این ما هستیم که این چشم دلش می‌خواهد چشم‌چرانی کند، دلش می‌خواهد به نوامیس مردم نظر شهوت بکند، دل ما هم تابع این چشم است.

 

آزادی معنوی (صفحه46)


نظر

 

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(47)

در حدیث است (و شاید از رسول اکرم باشد) که حواریین عیسی بن مریم از او سؤال کردند: «یا روحَ الله! مَنْ نُجالِسُ» ما با چه کسی همنشینی کنیم؟ فرمود: مَنْ یذَکرُکمُ اللهَ رُؤْیتُهُ وَ یزیدُ فی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ یرْغَبُکمْ فِی الْخَیرِ عَمَلُهُ‏ «3» با کسی بنشینید که وقتی او را می‌بینید به یاد خدا بیفتید (در سیما و وجنات او خداترسی و خداپرستی را بیابید)، با آن کس که علاوه بر این، سخن که می‌گوید از سخنش استفاده می‌کنید، بر علم شما می‏‌افزاید. وقتی به عملش نگاه می‌کنید، به کار خیر تشویق می‌شوید.

 

آزادی معنوی (صفحه84)

 


نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(46)

حدیث معروفی است، پیغمبر اکرم فرمود: «خداوند فرشتگان را آفرید و در سرشت آنها تنها عقل را نهاد، حیوانات را آفرید و در سرشت آنها تنها شهوت را نهاد، انسان را آفرید و در سرشت او هم عقل را نهاد و هم شهوت را» که مولوی همین را به صورت شعر درآورده است:

گفت پیغمبر که خلّاق مجید

خلق عالم را سه گونه آفرید

 

 

آزادی معنوی

(صفحه25)

نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(45)

ظاهراً در دفتر ششم مثنوی است. داستان معروفی دارد؛ داستان قاضی خیانتکار و زن، که قاضی می‌خواهد در صندوق مخفی بشود، او را مخفی می‌کنند و به دوش حمّال می‌دهند. بعد قاضی به آن حمال التماس می‌کند که هرچه می‌خواهی به تو می‌دهم، تو برو و معاون مرا خبر کن تا بیاید این صندوق را بخرد. معاون او را خبر می‌کنند، می‌آید صندوق را می‌خرد و او را آزاد می‌کند. بعد ملا از اینجا گریز می‌زند، می‌گوید: هم? ما در صندوق شهوات تن زندانی هستیم ولی خودمان نمی‌دانیم، احتیاج به آزادکننده‌ای داریم که ما را از این صندوق شهوات نفس و بدن نجات بخشد، انبیاء و مرسلین آزادکننده و نجات بخش هستند

آزادی معنوی(صفحه11)


نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(44)

اگر شما آینه بسیار صافی را بعد از پاکیزه‏ کردن، در فضای بسیار صافی که خوشتان می‌آید در آن تنفس کنید، روی یک میز بگذارید، بعد از مدتی می‌بینید روی آن گرد نشسته است. این گرد را شما قبلًا احساس نمی‌کردید، روی میز هم احساس نمی‌کنید، روی دیوار هم احساس نمی‌کنید. هرچه دیوار کثیف‌تر بشود، اثر و لکه سیاهی را کمتر نشان می‌دهد تا جایی که اگر سیاه و قیراندود باشد دود چراغ موشی هم به آن برسد اثرش ظاهر نمی‌شود.
پیغمبر اکرم در هیچ مجلسی نمی‌نشست مگر آنکه بیست و پنج بار استغفار می‌کرد.
می‌فرمود: انّهُ لَیغانُ عَلی‏ قَلْبی وَ انّی لَاسْتَغْفِرُ اللهَ کلَّ یوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةً «1». (اینها چیست؟! اصلًا ما چه می‌گوییم و چه می‌فهمیم؟!) می‌گفت: بر روی دلم آثار کدورت احساس می‌کنم و روزی هفتاد بار برای رفع این کدورتها استغفار می‌کنم. آن کدورتها چیست؟ آن کدورتها برای ما آینه است، برای ما نورانیت است، برای او کدورت است. او وقتی که با ما حرف می‌زند ولو حرفش را برای خدا می‌زند، ولو خدا را در آینه وجود ما می‌بیند، باز از نظر او این کدورت است.

آزادی معنوی (صفحه121)


نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(43)

انسان از نظر معنا، باطن و روح خودش ‏ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن است یک آدم برده و بنده باشد؛ یعنی ممکن است انسان بنده حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممکن است از همه اینها آزاد باشد. گفت:
فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم‏
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم‏
ممکن است انسانی باشد که همان‏طور که از نظر اجتماعی آزادمرد است، زیر بار ذلت نمی‌رود، زیر بار بردگی نمی‌رود و آزادی خودش را در اجتماع حفظ می‌کند، از نظر اخلاق و معنویت هم آزادی خود را حفظ کرده باشد، یعنی وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد. این آزادی همان است که در زبان دین «تزکیه نفس» و «تقوا» گفته می‌شود.


آزادی معنوی(صفحه17)


نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(42)

حسین بن علی (سلام الله علیه) در منطق قرآن، هم مهاجر است و هم مجاهد. او خانه و شهر و دیار خودش را رها کرده و پشت سر گذاشته است همچنان که موسی بن‏ عمران مهاجر بود. موسی بن عمران هم شهر و دیارش را که مصر بود پشت سر گذاشت تا به مدین رسید، ولی او فقط مهاجر بود نه مجاهد. ابراهیم مهاجر بود: انّی ذاهِبٌ الی‏ رَبّی‏ . شهر و دیار و وطن خودش (بابِل) را رها کرد و رفت. حسین بن علی امتیازی که دارد این است که هم مهاجر است و هم مجاهد. مهاجرین صدر اسلام در ابتدا که مهاجر بودند، هنوز مجاهد نبودند و دستور جهاد برای آنها نرسیده بود. فقط مهاجر بودند؛ بعدها که دستور جهاد رسید، این مهاجرین تبدیل به مجاهدین هم شدند. اما کسی که از روز اول، هم مهاجر بود و هم مجاهد، وجود مقدس حسین بن علی علیه السلام بود

 

آزادی معنوی(صفحه161)

 


نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)

(41)

عزاداری سنتی امروز امام حسین علیه السلام تبدیل حرکت به بنیاد است. این عزاداری که بحق در باره‌اش گفته شده: مَنْ بَکی‏ اوْ ابْکی‏ اوْ تَباکی
وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ که حتی برای تباکی (خود را شبیه گریه کن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده، در اصلْ فلسفه‌اش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابن زیادها و به سود حسین‏ها و حسینی‏ها بوده. در شرایطی که حسین به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین و نفی کننده راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعاً نوعی سربازی است. در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینی‏ها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است


بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صدساله اخیرص83


نظر

گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)


(40)


در کتب سیره نوشته‌اند: روزی مردی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد سؤالی دارم. پیامبر فرمودند: آیا می‌خواهی پاسخت را بشنوی؟ عرض کرد بفرمایید. پیامبر فرمود: آمده‌ای از من معنای برّ و نیکی، و اثم و زشتی را سؤال کنی؟ جواب داد آری سؤال من همین است. پیامبر سه انگشت خود را جمع کرد و آرام بر سینه مرد زد و فرمود: این فتوا را از قلبت بپرس، و بعد اضافه کرد: این دل انسان طوری ساخته شده است که پیوندی دارد با نیکی‌ها؛ با نیکی‌ها آرام می‌گیرد ولی بدی‌ها و زشتی‌ها آن را مضطرب و ناراحت می‌کند. درست همان‏گونه که بدن انسان اگر چیزی که با آن تجانس ندارد واردش شود نظم آن را بهم می‌زند و کار ارگان‌های مختلف آن را مختل می‌سازد، روح انسان نیز به واسطه اعمال ناشایست دچار اختلال و ناراحتی می‌شود. آنچه که در میان ما «عذاب وجدان» نامیده می‌شود ناشی از همین عدم تجانس روح است با زشت‌کاری و تباهی.


آشنایی با قرآن، ج 1(صفحه74)