گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)
(54)
میدانید که زهرا علیها السلام چقدر از دست کسانی که به او ظلم کرده بودند ناراحت و ناراضی و غرق در خشم بود. آنها وقتی شنیدند که بیماری حضرت زهرا علیها السلام شدت کرده است پیغام فرستادند که اجازه بدهید ما به خانه شما بیاییم و از شما عیادت کنیم. میخواستند به آنجا بروند و بیایند چند کلمه بگویند و گذشتهها را به نحوی لوث کنند. زهرا علیها السلام اجازه نداد؛ فرمود: من راضی نیستم کسانی که به من ظلم کردهاند و حق شوهرم را غصب کردهاند، پایشان روی فرش من برسد و به خانه من بیایند. آمدند خدمت علی علیه السلام.گفتند یا اباالحسن! ما از زهرا خواهش کردیم اجازه دهد او را عیادت کنیم ولی او اجازه نداد، از تو خواهش میکنیم از زهرا برای ما اجازه بگیر. ببینید ادب زهرا علیها السلام در مقابل علی علیه السلام چقدر است. علی علیه السلام هم نیامده که بگوید: زهرا جان من از تو خواهش میکنم حتماً این را بپذیر؛ مثلًا فلان مصلحت من چنین اقتضا میکند.
همین قدر پیغام آورد که یا بنت رسول الله، این دو نفر من را وسیله قرار دادهاند، یعنی اختیار با خودت، میخواهی قبول کن، میخواهی رد کن. ببینید چطور جواب میدهد؛ عرض کرد: «یا عَلی! الْبَیتُ بَیتُک وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُک» علی جان! خانه مال توست و زهرا هم [همسر] توست؛ من در مقابل تو از خود ارادهای ندارم.این زوج روحانی روحهایشان با یکدیگر گره خورده است؛ کمال سنخیت میان این دو روح بزرگ بود. آیا علی علیه السلام حق ندارد بعد از زهرا آرزوی مرگ کند که چنین زهرایی را از دست داده است؟
آشنایی با قرآن، ج 7 (صفحه57)